گوهر شناس، جواهر شناس، فرزانه و دانشمند
گوهر به معنای جواهر ، ( سنگ های با ارزش و قیمت )
گوهری به معنای ازشمند ، و گرانبها
گوهری به معنای ازشمند ، و گرانبها
گوهری:
( ( گوهری در پهلوی در ریخت گوهریگ gōhrīg بکار می رفته است . به معنی نژاده و بگوهر . ) )
( ( همان گاو دوشا، به فرمانبری؛
همان تازی اسپان ، همه گوهری. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 275. )
( ( گوهری در پهلوی در ریخت گوهریگ gōhrīg بکار می رفته است . به معنی نژاده و بگوهر . ) )
( ( همان گاو دوشا، به فرمانبری؛
همان تازی اسپان ، همه گوهری. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 275. )
آدم با شخصیت
گوهری:
گوهری یا جوهری همان جواهر تراش و جواهر فروش امروزیست.
گوهری:
آنکه شغل و پیشه و کسب وکارش با جواهرا تراشیدن و گوهر فروختن است.
گوهری یا جوهری همان جواهر تراش و جواهر فروش امروزیست.
گوهری:
آنکه شغل و پیشه و کسب وکارش با جواهرا تراشیدن و گوهر فروختن است.
عالم، دانا
جواهر ساز و فروش، آنکه گوهر سازد و فروشد