گوهر

/gowhar/

    gem
    jewel
    essence
    substance
    origin
    birth
    pearl
    descent

فارسی به انگلیسی

گوهر اذین کردن
jewel

گوهر اما
jeweler, jeweller

گوهر تراش
lapidary

گوهر خانه
treasure, treasure house

گوهر درخشان
sparklers

گوهر فروش
jeweller, dealer in gems or pearls

مترادف ها

nature (اسم)
نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش

essence (اسم)
خلاصه، معنی، فروهر، وجود، هستی، عمده، خمیره، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین

jewel (اسم)
جواهر، گوهر، زیور، سنگ گرانبها

gem (اسم)
جواهر، گوهر، سنگ گرانبها

پیشنهاد کاربران

پرتونده، پرتوا. پرتوی. پرتوش. پرتوشی. پرتوایی. پرتوین. پرتوانه. پرتوینه.
گوهر:گوی درخشنده. گوی درخشان. گوی رنگین. گوی با آب وتاب.
( بِرق و هُرّ: درخشنده و پَرتُوَندِه )
Substanz با تلفظ سوبستانتس به زبان آلمانی و sabstance با تلفظ سابستنس به زبان انگلیسی به ویژه در فلسفه های دکارت فرانسوی، اسپینوزای پرتقالی - هلندی و لایب نیز آلمانی معادل عنصر یا گوهر و یا جوهر در زبان های فارسی عربی میباشد. عنصر یا جوهر و یاگوهر پایدار، نامیرا و منحصر بفرد موجودات فراوان و گوناگون از دیدگاه حکیمان دینی خودمان به ذات معنا گردیده که ریشه در ذات خدا و قائم به آن میباشند. به این معنا که موجودات بخودی خود قائم به ذات نیستند. در این زمینه مشروط بر علاقه مندی، میتوان به آموزش مُنادها و مُنادو لوژی آثار لایب نیز در سایت ویکیپدیا دانش نامه آزاد به زبان آلمانی مراجعه نمود.
...
[مشاهده متن کامل]

Monadenlehre و Monadologie.
شاید جالب باشد بدانیم که nomad با تلفظ نومَید به زبان انگلیسی معادل Nomade و Nomadin با تلفظ های نُماده و نُمادین در زبان آلمانی ( اولی مذکر و دوی موئنث ) بصورت مفرد به فرد انسانی اطلاق میشود که از زندگی ایلیاتی برخوردار است. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که لایب نیز ( لایبنیتس ) فیلسوف خرد گرای آلمان جای حروف m و n را عوض نموده و از این راه و به این روش یک واژه ی نو آفریده به شکل Monade و سپس همان معنای واژه ی یونانی با حروف لاتین به شکل monas با تلفظ موناز یا موناس به معنای واحدها یا یگانه های بسیط، ساده و پیوسته، بسته در خود، منحصر بفرد و مجهز به روح و روان و هوش به آن بخشیده و آنهم در میدان رقابت با تئوری یا نظریه ی اتمی دموکریت یونانی که از دیدگاه وی سنگ بنا ها یا آجر های ساده و تجزیه ناپذیر خمیرمایه ساختاری واقعیت و طبیعت محسوب میشده اند و آنهم بدون روح و روان و عقل و هوش. همچنین در میدان رقابت با جهان بینی مکانیکی عصر خود به خصوص مکانیک گرایی فلاسفه فرانسه و به ویژه در حل مسئله دو گانه انگاری دکارتی ( کارتزینی ) به شکل " بدن - روح" و شرح و توضیح چگونگی تاثیرات متقابل این دو بُعد یا دو پدیده بر همدیگر.
از دیدگاه فردی من، عصر، گوهر و یا جوهر نامیرا و جاودانه ی موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی هیچ چیز دیگری نیستند غیر از نفوس مجرد یا من های آنها. عناصر اتمی مندرج در جدول مندلیف در دروس فیزیک و شیمی از نفس مجرد یا من برخوردار نیستند بلکه فقط نقش خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت را عهده دار میباشند. من خودم ( با نام های مستعار قدیمی از قبیل قندی و. . . . ) پیرو یا طرفدار متافیزیک روحی، روانی، عقلانی و هوشی فلاسفه ی ایده آلیست غرب و متافیزیک ذاتی یا ذات گرایانه ی حکیمان دینی خودمان نیستم بلکه متافیزک نفس مجرد یا متافیزیکِ " من " میباشم. از دیدگاه فردی من، هر فرد انسانی چه زن و چه مرد دارای یک نیمزوج ملکوتی یا آسمانی جاودانه خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس میباشد. در این زمینه ممکن است که از طرف گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند، این سوال یا پرسش مهم، منطقی و معقول مطرح شود که آن نیمزوج ها در این لحظه ی جاودانه حال کجا هستند و از چه موجودیت و ماهیتی برخوردار اند و عشق و زندگی را چگونه تجربه میکنند؟ ارائه یک پاسخ معقول و منطقی و ساده و روشن در حال حاضر خارج از حیطه و توان این فرصت کوتاه میباشد.

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گوهرگوهرگوهرگوهرگوهر
درود
ریشه ی واژه ی "گوهر"
۱ ) کوهر، کوهار: کوه آر= آورده از کوه، سنگهای پربها که از کانهای در دل کوه برون آوری می شدند.
۲ ) همریشه با geo ( =زمین ) ، گِو، گاو، گیاه، کیو ( مانند کیومرث=مرد زمینی ) ؛ گِو آر= از زمین آورده.
...
[مشاهده متن کامل]

گِوآر کم کم به ریخت گوهر درآمده.
گرچه واژه های گِو و کوه نیز می توانند همریشه باشند.

طالع
در شگفتم چرا دهخدا نخست و پیش از همه نخستین معنی گوهر را ننوشته
گوهر/گهر در پارسی به چم عنصر است و چهار گوهران به چم عناصر اربعه است همچنین
گوهر و جهشن برابر ذات و عرض است
گوهر
واژه ی گوهر ( =سرشت، ذات ) را می توان به جای واژه ی تازی عنصر ( element ) به کار گرفت.
پارسی بگوییم پارسی بنویسیم
اوسیا ( یونانی باستان: οὐσία ) ، یا گوهر ( جوهر ) ، یکی از مفاهیم بنیادین و بسیار مهم فلسفه و متافیزیک است. فیلسوفان واژۀ «گوهر» را برای موجود قائم به ذات، چه حادث و چه قدیم به کار برده اند. در فلسفهٔ اسلامی، جوهر ( که معرّبِ گوهر است ) اصطلاحی است معادل با واژهٔ یونانی اوسیا که به معنایِ ذات، ماهیت، نهاد، سرشت، وجود پاینده، و باشندگی است.
...
[مشاهده متن کامل]

گوهر در نزد افلاطون، به جهان ایده ها یا مُثُل ( نظریه مثل ) تعلق داشت و جهان محسوس، سایه آنها به حساب می آمد و نمی توانست در جایگاه حقیقت ثابت و کلی، یعنی گوهر باشد.
جوهر در تفکر ارسطو به عالم محسوس بازگردانده می شود و جدایی میان عالم محسوس و معقول در هم فرو می ریزد.
ارسطو مثال و جوهر را نه در عالمی دیگر، بلکه در دل اشیاء مادی جستجو می کند و تفکر پیرامون شناسایی حقیقت و جوهر اشیاء را نیازمند به جدایی از محسوسات نمی داند، بلکه معتقد است با مراجعه به خود محسوسات، اندیشه قادر به استخراج حقایق خواهد بود.
در جهان بینی صوفی پنج عالم یا پنج مرتبهٔ وجودی شناخته شده است، که هر کدام از آنها نمایانگر وجهی وجودی از تجلی حقیقت محض ( the absolute Reality الحق ) می باشند.
• عالم ذات، ( the plane of Essence ) عالم الغیب المطلق، ( the absolute non - manifestation ) ، یا سّرالاسرار ( the Mystery of Mysteries ) .
• حضرت الوهیت، ( the Presence of Divinity ) عالم صفات و اسماء ( the plane of Attribute and the Names )
• حضرت ربوبیت، ( the Presence of Lordship ) عالم افعال ( the Plane of Actions )
• عالم امثال و خیال ( the plane of Images and Imagination )
• عالم مشاهده، و تجربیات محسوس ( the plane of the senses and sensible experience )
در نزد ابن عربی، عوالم در درون خود کلیتی ارگانیک دارند، اشیاء عالم پایین تر چون نمادها یا صور خیالی در خدمت عوالم بالاترند؛ لذا هر چه در عالم معمولی وجود دارد ( که پایین ترینِ حضرات الهی است ) «مثال» نمودی ( symbol - exemplification ) است برای چیزی که در عالم امثال ( Images ) می باشد، و هر چه در عالم امثال وجود دارد، صورتی است که حالتی از امور عالم اسماء و صفات را منعکس می کند، در حالی که هر صفتی جلوه ای از تجلی ذات الهی است. ذات الهی ( Divine Essence ) ، در الهیات مسیحی هم یکی از مفاهیم اعتقادی است.

گوهرگوهر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گوهر_(جوهر)
در بعضی مواقع به معنای واضح ، آشکار و . . . به کار میرود
نگین
Gem : گوهر
Gemstone : گوهرسنگ - سنگ قیمتی
Diamond : الماس
Pearl : مروارید
Agate : عقیق
Ruby : یاقوت
Sapphire : یاقوت کبود
Peridot : زِبَرجَد
Lapis Lazuli : لاجورد
Emerald : زمرد
...
[مشاهده متن کامل]

Spinel : لعل
Amber : کهربا
Marble : مرمر
Garnet : نارسنگ - گارنِت
Alexandrite : الکساندریت
Turquoise : پیروزه
Jasper : یشم
Jade : یشم سبز
Topaz : توپاز
jewelry : جواهر ( ات ) - زیورآلات

اسم روستای ما . . زنجان طارم روستای گوهر
گوهر : اصل، تبار، حسب، نژاد، نسب، جوهر، ذات، جواهر، در، گهر، مروارید. گوهر اسم مادربزرگ پدرم بوده خدا رحمتش کنه . آمین .
گوهر : /go ( w ) har/ گوهر 1 - هر کدام از سنگ های قیمتی مانند الماس، زمرد و یاقوت، مروارید؛ 2 - ( به مجاز ) اصل و نسب، نژاد؛ 3 - ( به مجاز ) نهاد و سرشت؛ 4 - ( به مجاز ) هر شخص یا چیز و والا و نفیس؛ 5 - ( به مجاز ) اشک؛ 6 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) هر یک از چهار عنصر ( آب، خاک، باد، آتش ) ؛ 7 - ( در عرفان ) روح، نفس ناطقه، حقیقت انسان کامل و معانی و صفات را گویند. اسم گوهر مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
...
[مشاهده متن کامل]

گوهر : در پهلوی gohr ، به معنی ذات و نهاد است .
بانویی اصیل ونجیب وزیبا - کم یاب وباارزش
گوهر کان گشاده: گوهری که از کان حاصل شده، کنایه از فرزند
آن گوهر کان گشاده ی من
پشت من و پشت زاده ی من
( لیلی و مجنون ص ۳۹ )
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ
اصل و نسب
بانوی اصیل گوهرشاد
اصل
اصیل و بانجابت همچون در ، الماس جواهر
باارزش
بانوی زیبا و با اصالت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)