در شگفتم چرا دهخدا نخست و پیش از همه نخستین معنی گوهر را ننوشته گوهر/گهر در پارسی به چم عنصر است و چهار گوهران به چم عناصر اربعه است همچنین گوهر و جهشن برابر ذات و عرض است
گوهر واژه ی گوهر ( =سرشت، ذات ) را می توان به جای واژه ی تازی عنصر ( element ) به کار گرفت. پارسی بگوییم پارسی بنویسیم
اوسیا ( یونانی باستان: οὐσία ) ، یا گوهر ( جوهر ) ، یکی از مفاهیم بنیادین و بسیار مهم فلسفه و متافیزیک است. فیلسوفان واژۀ «گوهر» را برای موجود قائم به ذات، چه حادث و چه قدیم به کار برده اند. در فلسفهٔ اسلامی، جوهر ( که معرّبِ گوهر است ) اصطلاحی است معادل با واژهٔ یونانی اوسیا که به معنایِ ذات، ماهیت، نهاد، سرشت، وجود پاینده، و باشندگی است. ... [مشاهده متن کامل]
گوهر در نزد افلاطون، به جهان ایده ها یا مُثُل ( نظریه مثل ) تعلق داشت و جهان محسوس، سایه آنها به حساب می آمد و نمی توانست در جایگاه حقیقت ثابت و کلی، یعنی گوهر باشد. جوهر در تفکر ارسطو به عالم محسوس بازگردانده می شود و جدایی میان عالم محسوس و معقول در هم فرو می ریزد. ارسطو مثال و جوهر را نه در عالمی دیگر، بلکه در دل اشیاء مادی جستجو می کند و تفکر پیرامون شناسایی حقیقت و جوهر اشیاء را نیازمند به جدایی از محسوسات نمی داند، بلکه معتقد است با مراجعه به خود محسوسات، اندیشه قادر به استخراج حقایق خواهد بود. در جهان بینی صوفی پنج عالم یا پنج مرتبهٔ وجودی شناخته شده است، که هر کدام از آنها نمایانگر وجهی وجودی از تجلی حقیقت محض ( the absolute Reality الحق ) می باشند. • عالم ذات، ( the plane of Essence ) عالم الغیب المطلق، ( the absolute non - manifestation ) ، یا سّرالاسرار ( the Mystery of Mysteries ) . • حضرت الوهیت، ( the Presence of Divinity ) عالم صفات و اسماء ( the plane of Attribute and the Names ) • حضرت ربوبیت، ( the Presence of Lordship ) عالم افعال ( the Plane of Actions ) • عالم امثال و خیال ( the plane of Images and Imagination ) • عالم مشاهده، و تجربیات محسوس ( the plane of the senses and sensible experience ) در نزد ابن عربی، عوالم در درون خود کلیتی ارگانیک دارند، اشیاء عالم پایین تر چون نمادها یا صور خیالی در خدمت عوالم بالاترند؛ لذا هر چه در عالم معمولی وجود دارد ( که پایین ترینِ حضرات الهی است ) «مثال» نمودی ( symbol - exemplification ) است برای چیزی که در عالم امثال ( Images ) می باشد، و هر چه در عالم امثال وجود دارد، صورتی است که حالتی از امور عالم اسماء و صفات را منعکس می کند، در حالی که هر صفتی جلوه ای از تجلی ذات الهی است. ذات الهی ( Divine Essence ) ، در الهیات مسیحی هم یکی از مفاهیم اعتقادی است.
در بعضی مواقع به معنای واضح ، آشکار و . . . به کار میرود
گوهر : اصل، تبار، حسب، نژاد، نسب، جوهر، ذات، جواهر، در، گهر، مروارید. گوهر اسم مادربزرگ پدرم بوده خدا رحمتش کنه . آمین . گوهر : /go ( w ) har/ گوهر 1 - هر کدام از سنگ های قیمتی مانند الماس، زمرد و یاقوت، مروارید؛ 2 - ( به مجاز ) اصل و نسب، نژاد؛ 3 - ( به مجاز ) نهاد و سرشت؛ 4 - ( به مجاز ) هر شخص یا چیز و والا و نفیس؛ 5 - ( به مجاز ) اشک؛ 6 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) هر یک از چهار عنصر ( آب، خاک، باد، آتش ) ؛ 7 - ( در عرفان ) روح، نفس ناطقه، حقیقت انسان کامل و معانی و صفات را گویند. اسم گوهر مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است . ... [مشاهده متن کامل]
گوهر : در پهلوی gohr ، به معنی ذات و نهاد است .
بانویی اصیل ونجیب وزیبا - کم یاب وباارزش
گوهر کان گشاده: گوهری که از کان حاصل شده، کنایه از فرزند آن گوهر کان گشاده ی من پشت من و پشت زاده ی من ( لیلی و مجنون ص ۳۹ )
تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ