گوشواره

/guSvAre/

    earring

مترادف ها

eardrop (اسم)
قطره گوش، گوشواره

earring (اسم)
حلقه، گوشواره، اویز

پیشنهاد کاربران

واژه گوشواره
معادل ابجد 538
تعداد حروف 7
تلفظ qušvāre
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gōšwār] ‹گوشوار›
مختصات ( رِ ) ( اِمر. )
آواشناسی guSvAre
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگنامه کوچک پهلوی
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی

گوشواره که اصل ان کوشواره کلمه عربی هست و با تبدیل ک به گ سعی در فارسی سازی شده است. خود کلمه گوش ترکی هست از ریشه قو یا گو که کلمه قولاق یا گولاق از همین ریشه هست در سومری هم قو هست به معنی شنیدن
میتوان از واژه گوشَر به جای گوشواره استفاده کرد که تشکیل شده از واژه گوش و پسوند اَر
مانند واژه انگشتر که تشکیل شده از واژه انگشت و پسوند اَر
گوشواره، اویز
نعلک گوش ؛ گوشواره. ( هفت پیکر چ وحید ص 174 ) :
نعلک گوش را چو کردی ساز
نعل در آتشم فکندی باز.
نظامی.
ز نعلک های گوش گوهرآویز
فکندی لعل ها در نعل شبدیز.
نظامی.
گوشواره ای یرینگ earring
گوشواره شبیه یک چیز اویزان است شبیه یک حلقه شریفی
آویزه، آویز
گوشواره: [اصطلاح مداحی ] در پایان هر بند نوحه، مصراعهای کوتاه یا بلندی است که بندها را به هم پیوند می دهد و زمینه ی ذهنی را در مستمع برای پاسخ دادن به ذکرِ نوحه آماده می کند. به آن مصراع ها، اصطلاحاً �گوشواره� گفته می شود.
آویز
آویزه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس