گوشه گرفتن ؛ اعتزال. کناره گرفتن :
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست
گوشه چشمت بلای گوشه نشین است.
سعدی ( دیوان چ فروغی غزلیات ص 49 ) .
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست
گوشه چشمت بلای گوشه نشین است.
سعدی ( دیوان چ فروغی غزلیات ص 49 ) .
خلوت و تنهایی گزیدن، دوری و پرهیز از امال دنیوی
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست
گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است
گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست
گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است
در بستن از ؛ دوری جستن از. گوشه گرفتن از :
برگزیدم به خانه تنهایی
وز همه کس درم ببستم چست.
شهید.
برگزیدم به خانه تنهایی
وز همه کس درم ببستم چست.
شهید.
کناره جستن از . . . . . . . . . . . . .
انزوا، اعتکاف