گوش بزنگ


    on the alert
    on the watch
    expecting anxiously

مترادف ها

alert (صفت)
زیرک، مواظب، متوجه، هوشیار، گوش بزنگ، محتاط

vigilant (صفت)
حساس، هوشیار، گوش بزنگ، مراقب، بیدار

presentient (صفت)
اماده، گوش بزنگ، در انتظار، قبلا متوجه، قبلا مستعد

wakeful (صفت)
گوش بزنگ، بیدار، هشیار، شب زنده دار

qui vive (قید)
گوش بزنگ

پیشنهاد کاربران

بپرس