گوساله

/gusAle/

    calf

فارسی به انگلیسی

گوساله اخته
steer

گوساله بی مادر
dogie

گوساله زاییدن
calve

گوساله سامری
[the speaking calf which was raised at the time of moses]

گوساله گمشده
maverick

گوساله ماده
heifer

گوساله ماهی
[zool.] seal

گوساله نر
bull - calf

مترادف ها

calf (اسم)
بچه، تیماج، گوساله، ماهیچه ساق پا، نرمه ساق پا، چرم گوساله

veal (اسم)
گوساله

پیشنهاد کاربران

گوساله: این نام در سنسکریت گصاله gośāla ( جنین گاو ) بوده است. ( فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 )
واژه ی گوساله در ریخت وسالک=گوساله از ریشه هندواروپایی vet - ( e ) s o به معنای یکساله گرفته شده است . همانطور که امروزه در شوماشتی ( غرب پاکستان و شرق افغانستان ) وسالک vaċolik* به معنای گوساله است.

بپرس