در مورد ریشه شناسی واژه های �ترکی�، �گن�، �گنجه� و �گنده�، لازم است به منابع معتبر و لغت نامه های شناخته شده مراجعه کنیم.
۱. واژه �گن� در زبان های ایرانی
در زبان های ایرانی مانند کردی و لری، واژه �گن� به معنای �بیضه� یا �خایه� است. در زبان اوستایی نیز �گن� به معنای �بوی بد� آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
۲. واژه �گن� در زبان ترکی
در زبان ترکی، واژه �گن� به معنای �گشاد� یا �گشوده� است. این واژه ارتباطی با مفاهیم �پهنا�، �ظرفیت� یا �بزرگی� ندارد.
۳. واژه �گنجه� در زبان فارسی
در زبان فارسی، �گنجه� به معنای �اشکاف�، �دولاب�، �قفسه� یا �محفظه� است. این واژه هیچ ارتباطی با مفاهیم �پهنا� یا �ظرفیت� ندارد. در برخی منابع، �گنجه� به خر یا الاغ دم بریده نیز اطلاق شده است.
۴. واژه �گن� در زبان فارسی
در زبان فارسی، �گن� به معنای �گنجایش� یا �ظرفیت� است و هیچ ارتباطی با مفاهیم �پهنا� یا �بزرگی� ندارد. این واژه در زبان های ایرانی مانند کردی و لری نیز به معنای �بیضه� یا �خایه� است.
نتیجه گیری
با توجه به منابع معتبر و لغت نامه های شناخته شده، اطلاعات ارائه شده در مورد ریشه شناسی واژه های �ترکی�، �گن�، �گنجه� و �گنده� نادرست است. این واژه ها در زبان های مختلف معانی متفاوتی دارند و هیچ کدام ارتباطی با مفاهیم �پهنا�، �ظرفیت� یا �بزرگی� ندارند.
ترکی از ریشه گنگ و گن، گنجه
گنجه ایش یعنی میزان پهنا و جاداری چیزی
ترکی از ریشه گن و گنگ یعنی پهنا، ظرفیت، بزرگی، همچنین گنده هم به معنای پهن و بزرگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
ظرفیت
فکر کنم دُرُست تَر - اِش واژه "گنجانش" باشه. ولی خب. . . . . . . . . . .
واژه پتانسیل هم میتونه جایگزین واژه ظرفیت باشه.