گنجایش

/gonjAyeS/

    capacity
    content
    volume
    room

فارسی به انگلیسی

گنجایش بر حسب تن
tonnage

گنجایش داشتن
seat

گنجایش سبد
basket

گنجایش سطل
pail

گنجایش واگن
wagonload

مترادف ها

aptitude (اسم)
شایستگی، لیاقت، استعداد، گنجایش، تمایل طبیعی، میل ذاتی

capacity (اسم)
صلاحیت، ظرفیت، استعداد، گنجایش، مقام

inclusion (اسم)
دخول، گنجایش، شمول، در برداری

burden (اسم)
مسئولیت، بار، گنجایش، وزن، بار مسئولیت، طفل در رحم

content (اسم)
محتوی، مقدار، گنجایش، حجم، مفاد، خوشنودی، فحوا

caliber (اسم)
استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپ

module (اسم)
حدود، گنجایش، نمونه، پیمانه، واحد، اندازه گیری، اتاقک، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاس مدل، قسمتی از سفینه فضایی

پیشنهاد کاربران

در مورد ریشه شناسی واژه های �ترکی�، �گن�، �گنجه� و �گنده�، لازم است به منابع معتبر و لغت نامه های شناخته شده مراجعه کنیم.
۱. واژه �گن� در زبان های ایرانی
در زبان های ایرانی مانند کردی و لری، واژه �گن� به معنای �بیضه� یا �خایه� است. در زبان اوستایی نیز �گن� به معنای �بوی بد� آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

۲. واژه �گن� در زبان ترکی
در زبان ترکی، واژه �گن� به معنای �گشاد� یا �گشوده� است. این واژه ارتباطی با مفاهیم �پهنا�، �ظرفیت� یا �بزرگی� ندارد.
۳. واژه �گنجه� در زبان فارسی
در زبان فارسی، �گنجه� به معنای �اشکاف�، �دولاب�، �قفسه� یا �محفظه� است. این واژه هیچ ارتباطی با مفاهیم �پهنا� یا �ظرفیت� ندارد. در برخی منابع، �گنجه� به خر یا الاغ دم بریده نیز اطلاق شده است.
۴. واژه �گن� در زبان فارسی
در زبان فارسی، �گن� به معنای �گنجایش� یا �ظرفیت� است و هیچ ارتباطی با مفاهیم �پهنا� یا �بزرگی� ندارد. این واژه در زبان های ایرانی مانند کردی و لری نیز به معنای �بیضه� یا �خایه� است.
نتیجه گیری
با توجه به منابع معتبر و لغت نامه های شناخته شده، اطلاعات ارائه شده در مورد ریشه شناسی واژه های �ترکی�، �گن�، �گنجه� و �گنده� نادرست است. این واژه ها در زبان های مختلف معانی متفاوتی دارند و هیچ کدام ارتباطی با مفاهیم �پهنا�، �ظرفیت� یا �بزرگی� ندارند.

ترکی از ریشه گنگ و گن، گنجه
گنجه ایش یعنی میزان پهنا و جاداری چیزی
ترکی از ریشه گن و گنگ یعنی پهنا، ظرفیت، بزرگی، همچنین گنده هم به معنای پهن و بزرگ
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گنجایشگنجایشگنجایشگنجایش
ظرفیت
فکر کنم دُرُست تَر - اِش واژه "گنجانش" باشه. ولی خب. . . . . . . . . . .
واژه پتانسیل هم میتونه جایگزین واژه ظرفیت باشه.