aptitude (اسم)شایستگی، لیاقت، استعداد، گنجایش، تمایل طبیعی، میل ذاتیcapacity (اسم)صلاحیت، ظرفیت، استعداد، گنجایش، مقامinclusion (اسم)دخول، گنجایش، شمول، در برداریburden (اسم)مسئولیت، بار، گنجایش، وزن، بار مسئولیت، طفل در رحمcontent (اسم)محتوی، مقدار، گنجایش، حجم، مفاد، خوشنودی، فحواcaliber (اسم)استعداد، گنجایش، کالیبر، قطر گلوله، قطر دهانه تفنگ یا توپmodule (اسم)حدود، گنجایش، نمونه، پیمانه، واحد، اندازه گیری، اتاقک، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاس مدل، قسمتی از سفینه فضایی
ظرفیتفکر کنم دُرُست تَر - اِش واژه "گنجانش" باشه. ولی خب. . . . . . . . . . .واژه پتانسیل هم میتونه جایگزین واژه ظرفیت باشه.+ عکس و لینک