گناه، جرم، بزه، بدکرداری، خلاف، بد رفتاری، سوء عمل
delict(اسم)
گناه، جرم
misdemeanor(اسم)
گناه، بزه، تخطی از قانون
پیشنهاد کاربران
در پهلوی ویناه که فعل ان ویناهیدن نیز به معنی اسیب رساندن است
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
گناه ( به هندی: Paap ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی پوجا بات است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان آبراهام، اودیتا گوسوامی، گلشن گروور، موهان آگاشه ایفای نقش کرده اند.
گناه را دوستان گفتند ویناس بوده و همچنین گفتند که گ در گذشته و بوده پسحواهیم داشت گناس = گ ناس گ در زبان امروزی پیشوند بزرگی و ضریب بستن است => گناس = ناس بزرگ دوستی گفتند در زبان دری ناس میشود فردی که با خود بدی می آورد و . . . . ... [مشاهده متن کامل]
باید گفت ناس در گذشته در چند واژه بکار رفته همچون خرناس= خر ناس = صدایی که از گلو می آید مثلا خرطوم = صدایی که از گلوی طوم ( بلندا = طومار = بلند ) و . . . می آید همچنین در قران نیز به مردم ناس گفتند ///// ایها ناس = ای مردم و . . . => ناس را صدا میتوان نامید /// صدا در زبان ایرانی گاها به داد نیز آواز بوده که داد خود نشان از عدالت خواهی و گاها اسیب دیدن دارد ( داد کسی را دراوردن = ستم کردن ) => ویناس = وناس =گناس = گناه یعنی ناس بزرگ = داد بزرگ که میتواند اشاره به کار و اشتباه بزرگ داشته باشد
گناه یعنی تهدید. انسان زرنگ تهدید را به فرصت تبدیل می کند. با خودداری از گناه، رشد و ثواب را می توان کسب کرد.
گناه یا معصیت در ادیان ابراهیمی به معنای نقض اراده و قانون خداوند است و در اصطلاح مذهبی به معنی سرپیچی از فرمان خداوند است. به باور پیروان گروهی از ادیان، انسان جزای گناه را یا در این جهان یا در دو جهان ( این جهان و جهان آخرت ) می بیند. ... [مشاهده متن کامل]
گناهان اولیه که ریشهٔ سایر گناهان دانسته شده اند عبارتند از: • تکبر که در داستان سجده نکردن ابلیس به آدم مدل شده و به رانده شدن ابلیس از بارگاه الهی منجر می شود. • حرص که در داستان فریب خوردن آدم و حوا از ابلیس مدل شده و به رانده شدن آن ها از بهشت انجامید. • حسد که در داستان هابیل و قابیل مدل شده و به کشته شدن هابیل توسط قابیل می انجامد. تقسیم بندی های دیگری بر گناهان اولیه، مثلاً ۷ تایی نیز وجود دارد. هفت گناه کبیره در الهیات مسیحی گناهانی هستند که ارتکاب آن ها مجازات دوزخ را به دنبال خواهد داشت. دره را ترجمهٔ ذنب و گناه صغیره را ترجمهٔ معصیت گرفت.
گناه واژه ای فارسی است که از �ویناه� یا �ویناس� در فارسی میانه و به معنای جرم و ضرر رساندن گرفته شده است. این واژه به شکل �گنایا� وارد زبان آرامی به شکل �وناس� وارد زبان ارمنی و به شکل �جنحه� وارد زبان عربی شده است.
جنحه
گناه به زبان سنگسری خِطه کار. . . . . رِه نادِرست. . . . . خِطا. . . . . رِه شیطون . . . . . خِط شیطون. . . . . . . خِلاف رِه خِدا. . . . نا صِواب ز گناه هر مرام و مسلکی دارد پیامی ز فطرت هر کس خوب وبد دارد مقامی ... [مشاهده متن کامل]
گناه ز شر دارد مقامی انگار هر کس زهر دارد در جامی هر کس در این عصر بر گناه ندارد غمی چون گناه و ثواب بی جواب هست در جامی ز هر ر ه بر خلاف امر خدا گناهی بر خود کامی ز گناه در ره شیطان دارد پیغامی گر ز امر خدا جدایی با گناه همدمی خدا تو را دعوت به گلزار تو داری بر بریان دشت سلامی ز گناه ز نافرمانی حق چهره سیاه در آن سرا دارد پیغامی ز پیام حق در قرآن نافرمانی حق آید چهره سیاهی بر جامی پارسی اندرین هستی حق و باطل در یک صراحی و جامی ز هوشیار باید نرود بر ناحق تا ازاد شود بر دامی
با تاوان هم معنیه
در زبان دری در پهلوی گناه اوبال هم میگویند حالا ریشه اوبال را نمیدانم البته اینجا خواندم که ناس به انسان های زشت و بد و خسیس ووو میگویند این واژه ناس در زبان دری خیلی رایج و استفاده میشه به خصوص به انسانهای بد و زشت میگن فلان ادم را در عروسی خبرنکنید که ناس است و دیگر موارد زیاد است
هر عملکرد انسان که موجب گردد مسیر او به سمت کمال کُند شود را می توان گفت گناه. حال از تفکر گرفته تا کلام و عملکرد. . .
در پارسی باستان واژه �ویناس� بوده است در پارسی واژه هایی که با �و� آغاز میشده معمولا به �گ� تبدیل شده مانند ورک به گرگ وراز به گراز ول به گل ورز به گرز ویناس به گناه همچنین در پارسی نوین معمولا واکه�س� به واکه �ه� تبدیل شده مانند ماسی به ماهی مستر به مهتر ویناس به گناه
فحشا
تابو
فسق . . .
گُناه - پارسی باستان: ویناس ( هینیس ) : وی ( هی ) : بِسوی، بِسمت، بِطرف ناس ( نیس ) : نیستی و نابودی، فساد و تباهی ( گَندیدن ) ، خرابی و ویرانی یعنی کاری که ما را به سمت نیستی و نابودی می کشاند و به خود آسیب می رساند ... [مشاهده متن کامل]
( ( سپس به گونه وَنا در اوستا بکار گرفته شد! ) ) ولی خود واژه گناه: از ریشه پارتی ( پَهلوانیگ ) : گُناگ یا گَن ( gan ) یعنی از بین بردنی یا تباه شدگی روح که از ویژگی های اهریمن هست، گرفته شده است! واژه ناس ( نیس ) هم معنی است با واژه اوستایی جیام ( jyam ) ، که واژه gan هم از آن گرفته شده است! واژه گُنَه ( گناه ) پارسی و جُنحه عربی از آن وام گرفته است!
زیف
گناه: گناه در پهلوی وناس winās و وناه wināh بوده است. ( ( گرت زین بد آید ، گناه من است ؛ چنین است و این دین و راه من است ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 209 ) ... [مشاهده متن کامل]
گناه با واژه هندواروپایی neḱ به معنای نابودی خاموشی مردگی ویرانی همریشه است. لغت neḱ در اوستایی بدل به وناس ( ویناس ) winās و وناه wināh ( همریشه با نعش ) شده ویناس از دو قسمت : وی = به سوی / نابودی معنی می دهد وناه هم که امروزه گناه گفته می شود از دو قسمت :وی←گو=اندر شدن ( به معنای وارد شدن ) به / ناه به معنی ویرانی و نابودساختگی معنی می دهد پس معنی گناه می شود : وارد شدن در ویرانی و نابودی ( به عبارتی دیگر خود را در نابودی و هلاکت انداختن معنی می دهد . واژه ی " گناه " فارسی ، پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه به شکل " جنحه " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد .