گمرک

/gomrok/

    customs
    customs duties
    tariff

فارسی به انگلیسی

گمرک بردار
dutiable

گمرک بستن
to levy duties on

گمرک چی
customs officer, customs appraisor or assessor, customs officer, custom appraisor or assessor

گمرک خانه
custom house, customs house, custom - house

گمرک کردن
to assess and levy duties on or complete the customs formalitiesin respect of

مترادف ها

customs (اسم)
گمرک، عادات

پیشنهاد کاربران

در پارسی ان را بنداریه و بندار میگفتند و واژه بندر نیز از ان گرفته شده پیش از انی که ترکان به ایران ایند و پیش از انی که عرب به ایران اید و پیش از انی که رومیان به ایران بیاییند این واژه بندار بوده
سازمان یا جایی که مالیات کالاهای وارد شده به کشور وکارهای درحال خروج از کشور را میگیرد
تراگذرگاه، باژگاه
گذرگاه مرزی
باژگاه
چو آمد بنزدیکی باژگاه
هم آنگه بیامد ز توران سپاه
( فردوسی )
ریشه ایتالیایی داره ولی با تلفظ و تغییر ترکی داره
در فارسی ماخوذ از ترکی هست
باج واردات خارجی در مرزهای کشور
باژ، باژگاه، کوستاک، مالیات مرزی
گزیت بار ، باژبار : مالیاتی که از بار دریافت می شود ، گزیتی که از کالا دریافت می شود .
مالیات مرزی
مرز باژ
سازمان ناظر به ورود وخروج کالا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس