stray (فعل)سرگردان بودن، منحرف شدن، سرگردان شدن، گمراه شدن، اواره کردنerr (فعل)خطا کردن، گمراه شدن، در اشتباه بودن، غلط بودن، بغلط قضاوت کردنpervert (فعل)منحرف کردن، گمراه شدن، از راه راست بدر کردن
ضَلالازراه افتادن ؛ گمراه گشتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : و هم بگفتار و بکردار دیو از راه بیفتاد. ( نوروزنامه ) .ضلال+ عکس و لینک