گم

/gom/

    lost
    missing
    invisible

فارسی به انگلیسی

گم زدن
conceal

گم شدن
to be lost, lose, wander, to be lost or mislaid, to disappear

گم شده
lost, errant, straggler, gone, missing, lost, misled, [n.] lost person or object

گم گشتگی
disorientation, loss

گم گشته
errant, stray, lost

گم کردن
lose, to lose, to miss

مترادف ها

missing (صفت)
مفقود، نا پیدا، فاقد، گم

پیشنهاد کاربران

واژه گم از ریشه واژه پهلوی گمشه است در ترکی می شود اکتیک گم تکه کلام یکی از شاهان باستان ایران بوده است .
در زمانی که وی از چیزی ناراحت میشد خود را به در و دیوار کوبیده و از این واژه استفاده میکرد. این واژه در اصل مخفف واژه پهلوی گمشه میباشداین واژه یعنی گم صد درصد پارسی است
...
[مشاهده متن کامل]

منابع. فرهنگ لغت معین
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا

بخشی از معنای واژه ی گم با ندانستن پیوند دارد، نادانستن آنچه به آن نیاز پیدا شده باشد.
گزینش یا رفتاری که بر پایه ی ندانسته استوار گردد، به گم بازمیگردد.
مانند
گم راه: کسی که گام در راهی بگذارد که از پیش نشناخته باشدش.
...
[مشاهده متن کامل]

گم شدن: رفتن یا بودن در جایی که از آن نا آگاه باشیم.
سر در گم: کسی که نمیداند چه گزینشی درست و کدام نادرست است.
گمان: از روی ندانسته ها یا دانسته های نا مطمئن تصمیم گرفتن.
با این گفته، گم منتسب به ندانسته است نه دانسته ها.

گم : به معنی های :خم، حلقه ای کردن، گرد کردن،
و واژه جمع عربی وامواژه ای است که از این واژه ایرانی برگرفته شده هست
1 - دهانه لگام،
2 - پیوند دهنده ، نقطه جوش
گم به معنی بستن و به هم بستن می باشد
همان لگام هست پوز بند
Gommek دفن کردن
بصورت مخفف gom به معنای دفن کردن هست
چیزی را در زمین خاک کردن و رویش را پوشاندن
مثال؛ katil iki insani oldurdu ve onları oraya gomdi
قاتل دو نفر را کشت و آنها را در آنجا دفن کرد
...
[مشاهده متن کامل]

Cesedi gomduler
جسد را دفن کردند
●قویلاماق و گوممک مترادف همدیگر میباشند که کاربر بالا اشاره کردند

گم
گوممک در ترکی یعنی دفن کردن ، خاک کردن
قویلاماق = خاک کردن این نیز هست
Gom
ره گم کرده: ضال ، گمشده.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۳ ) .
گم و گمان پوشیده گومه خیمه و پوشه همان گیومه فرنگی است و گامه و جامه هر پوشن است
آقای ادمین این حرکت دور از انسانیته که برای دیدن معنی لغت بصورت خودکار فیلم تبلیغ پخش میکنین حجم نت قورت میده. . .
ریشه شناسی
اتیمولوژی
بقول یکی از دوستان اتیمولوژی مثل ورزش است و سیاست نمی پذیرد.
اتیمولوژی گم گشته غالب لغتنامه های
فارسی است.
گؤم، گؤمؤلمَک، گؤمدؤم، گؤمؤلدوم و. . . .
یعنی دفن کردن، از دیده پنهان و غایب کردن. گم و گور کردن ( دقت کنید به کلمه گور کردن ) و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

g�mmek
1.
toprağın i�ine koymak, �st�n� toprakla �rtmek.
2.
bir �l�y� toprağın i�ine yerleştirmek, toprağa vermek.
تورکیه
G�mmek
مترادف در زبانهای:
تورکمن
ja�lamak
قزاق
жерлеу
jerlew
آذربایجان
basdırmaq
اوزبک
dafn qilmoq

در گویش زبان بختیاری واژه گُم= به معنی نوک علف، نوک هر گیاه، وهر شیئ، برای مثال گُم علف را گوسفند خورد یعنی نوک علف را گوسفند خورد، که در همه اشیاع هم بکار میرود.
در گفتار لری :
گُم = گام، قَدَم
گُم= ناپیدا، جای چیزی یا کسی یا خود را ندانستن
گَم، گ َ م = گاز گرفتن و خوردن
گِم= تپه ی خیلی کوچک، بلندی زمین
گِم ری ( رو ) = دَمر، کاسه یا هر چیزی که پشت آن بالا باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

گِمری ( گِمِ رو ) خوابیدن= وارونه خوابیدن.
گِم=صدای چیزی که محکم به زمین می خورد.

ناپیدا
گم به کسر گ ( گِم ) به معنی ریشه، بنیاد
گم کَنی: از ریشه درآوردن
در زبان لری بختیاری به معنی
گاز گرفتن. gam
در زبان لری بختیاری به معنی
پرش. گم شدنgom
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس