گلوله

/golule/

    ball
    spherical object
    bullet
    shot
    round
    gunshot
    lead
    pellet
    projectile

فارسی به انگلیسی

گلوله افشان
shrapnel

گلوله افکنی
gunfire

گلوله باران
fusillade, cannonade

گلوله باران کردن
barrage, cannonade, shell, toshell or bombard, to open fireon

گلوله برف
snowball

گلوله پشم
lock

گلوله پنبه
lock, swab, wadding, wad

گلوله توپ
shell, cannon ball

گلوله خور
bore, calibre of a gun

گلوله خوشه ای
grapeshot

گلوله دام دام
dumdum (bull

گلوله در کردن
shoot

گلوله رسام
tracer bullet

گلوله ساچمه پران
shrapnel

گلوله سلاح
bullet, shell, slug

گلوله شاغول
plumb

گلوله مو در معده گاو
hairball

گلوله نخ
clew, skein

گلوله نفتالین
mothball

گلوله کاغذ
wad

مترادف ها

shot (اسم)
تیر، گلوله، پرتابه، گیلاس، عکس، جرعه، تزریق، منظره فیلمبرداری شده، یک گیلاس مشروب، ضربت توپ بازی

shaft (اسم)
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه

gunshot (اسم)
تیر، تیر اندازی، گلوله، زخم گلوله، تیر رس

ball (اسم)
توپ، بال، گلوله، گوی، توپ بازی، رقص، مجلس رقص، گرهک، ایام خوش، خوشی

bullet (اسم)
گلوله، مرمی، گلوله تفنگ

pellet (اسم)
گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ

cartridge (اسم)
گلوله، فشنگ، کارتریج

missile (اسم)
گلوله، موشک، پرتابه، اسلحه پرتاب کردنی

pommel (اسم)
گلوله، سر عصا، جسم گلوله مانند، قاش زین، قرپوس زین، قبه شمشیر

blob (اسم)
گلوله، لکه، حباب، قطره

پیشنهاد کاربران

منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
گلوله
Bullet : گلوله
Cartridge : فشنگ - تیرِ تفنگ ( تیرِ کمان میشه Arrow )
Cartridge Case / Case : پوکه
Primer : چاشنی
Rim : لبه - حاشیه
Projectile : پرتابه
Propellant : سوخت رانش ( موشک - فشنگ - . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

Gunpowder : باروت
Fuel : سوخت
Propulsion : پیشرانش
Spacecraft propulsion : پیشرانش فضایی
Rocket propellant : پیشران/سوخت راکت
( Aviation fuel ( s : سوخت هواپیما
An ion thruster/ion drive/ion engine : پیشرانه یونی
Thrust : رانش
Thruster : رانشگر
Nuclear propulsion : پیشرانه هسته ای ( فضاپیما )
🚨🚨 البته گاهی به Engine که موتور هست، دیشرانه هم میگویند

گرد، توپ، تیر، فشنگ، مچاله، گوی
گلوله :تحریف کلمه گوی لوله می باشد ودر اصل منظور از گوی لوله، گوی های فلزی بودند که در لوله ی توپ قرار می دادند.
غده، تومور
هرا

بپرس