سفت، انبوه، گل الود، چاق، کلفت، ستبر، ضخیم، تیره، غلیظ، پر پشت، چاق و چله، گرفته، ابری، زیاد، صخیم
bedraggled(صفت)
کثیف، گل الود، الوده، خیس
muddy(صفت)
گل الود، تیره، گلی، چرکین، پر از گل
shod(صفت)
گل الود
turbid(صفت)
گل الود، تیره، مه الود، کدر، درهم و برهم
feculent(صفت)
گل الود، مثل مدفوع
پیشنهاد کاربران
به کردی جنوبی ( لهجه کرمانشاهی/کلهری ) : لیخِن=Līxen
کثیف و گلی یا گلی شدن آب
( گ _ ُ ) : *دچاره تهو و استفراغ شدن *پوسیده شدن *نو گُل *درخت یا بوته ای که شروع به شکوفه و غنچه دادن کرده باشد. *گُل همیشه بهار یعنی همیشه غنچه و گل دارد ( گ – ِ ) : *کثیف شده ، *آلوده، *گرفتار عذابی شدن ... [مشاهده متن کامل]
*گِلی که به واسطه کثیفی دیگر پاک نباشد *اشاره به انسانی دارد که به چیزی مبتلا گشته، و سخت بتواند از آن خلاص شود، و بسته به نوع جمله به دوصورت زیر بیان می شود. مثال:آلوده به عشق، جنبه ی مثبت مثال:آلوده به شهوت ، جنبه ی منفی *زمینی که آلوده شده باشد