گفتگو

/goftogu/

    conversation
    talk
    dispute
    converse
    dialog
    dialogue
    discussion
    negotiation
    parley

فارسی به انگلیسی

گفتگو مان شد
we had words. i.e. dispute

گفتگو کردن
converse, parley, negotiate, to converse, to talk, negotiate

مترادف ها

talk (اسم)
حرف، گفتگو، مکالمه، صحبت، مذاکره، سخن

discussion (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل

converse (اسم)
امیزش، گفتگو، صحبت، سخن

parley (اسم)
گفتگو، مذاکره، مذاکره درباره صلح موقت، گفتگوی دو نفری

chit-chat (اسم)
گپ، گفتگو، صحبت کوتاه

conversation (اسم)
گفتگو، محاوره، مکالمه، صحبت، گفت و شنید، سخن

dialogue (اسم)
گفتگو، محاوره، صحبت، سخن، گفت و شنود، هم سخنی، مکالمهء دو نفری، مکالمات ادبی و دراماتیک، صحبت دونفری

dialog (اسم)
گفتگو

conference (اسم)
گفتگو، محاوره، مذاکره، مشاوره، کنگاش، همرایزنی، مفاوضه

colloquy (اسم)
گفتگو، محاوره، صحبت، مذاکره

parlance (اسم)
گفتگو، طرز سخن گفتن

tractate (اسم)
رساله، مقاله، گفتگو

پیشنهاد کاربران

"گفت و گوی دانستنیها" . ابزارها گونه گون و باورها به روند بجاست و اگر نوشته واندیشه ای را میابیم که" باقیمانده های از گذشته ها"میباشد اگر چه ابزاروارگی آن کتاب کارایی ندارد و کهنگی دارد خود اندیشه بر پایهء روند استوار مینماید و خواندنی اندیشیدنی وگفتنی میباشد.
لری اگر بخواهیم کسی به زبان دیگری با سمت خود سخن گوید مگویند"دی واش":بزن باهاش، یا بزن بهش یعنی بازبان خودش با او سخن بگو.
حرف زدن
یزدان اردلان
صلاح کردن

گفتگو CONVERSATION :[اصطلاح جامعه شناسی] ارتباط کلامی بین دو یا چند نفر.
منبع https://rasekhoon. net
مشورت کردن

بپرس