دیکشنری
مترجم
بپرس
گشن امدن
to (have a) rut
دنبال کنید
مترادف ها
rut
(فعل)
شیار دار کردن، خط انداختن، مست شهوت شدن، فحل شدن، گشن امدن، شور پیدا کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها