گشتاور

/gaStAvar/

    coupling
    impetus
    moment
    torque

مترادف ها

torque (اسم)
طوق، چنبره، طوقه، گشتاور، گشتاوری، نیروی گشتاوری، نیروی پیچشی

پیشنهاد کاربران

گشتاور � چنبره ، به دور چیزی تاب خوردن | اصطلاح مکانیکی: ممان ، تمایل نیرو به چرخاندن جسم.
Torque : گَشتاوَر نیرو یا نیروی چرخشی یا مُمان نیرو
Angular momentum : تکانهٔ زاویه ای یا تکانهٔ دورانی
Electric dipole moment : گشتاور دوقطبی الکتریکی
Magnetic moment : گشتاور مغناطیسی
Moment of inertia : گشتاور لختی، ممان اینرسی، گشتاور ماند یا گشتاور خطی و نیز لختی یا اینرسی دورانی و جرم زاویه ای
...
[مشاهده متن کامل]

Bending moment : لنگر خمشی یا گشتاور خمشی
First moment of area : گشتاور اول سطح - گشتاور نخست سطح
Second moment of area : گشتاور دوم سطح
Torque sensor : حسگر یا ترانسدیوسر گشتاور
Moment ( mathematics ) : گشتاور ( ریاضیات )

گشتاور همان چرخشگر خودمانی وپارسی ناب خودمان است واین واژه ارمغان فرهنگستان ما می باشد که برای خودش می بافد جهان مترقی دنبال واژگان زود فهم ودرک الادارکی میگردند فرهنگستان ما دنبال مشکل سازی است مثلا در
...
[مشاهده متن کامل]
عرض عمر خود حقیر در پنجاه سال گذشته چند نام برای خودرو انتخاب شده ماشین اتل کالسکه دودی گردونه سواری . که می تونسته ایم ما هم مثل عرب از فعل ریشه ای ان نام این وسیله نوظهور که امروز عمومی گردیده است زیبا ترین را انتخاب کنیم گردشگر چرخشگر گشتاور گردونه یکی را انتخاب و برای هواپیما هم مثل خودرو از دو واژه خود و رو و یا از دو واژه هوا و پیما نام ترکیبی انتخاب کرده اند والا میتونستند مثل عرب بگویند پروازی و هلکوپتر را هم بگویند پروازگر ولازم نبود انچه اظهر الشمس است بگویند با خورشید روز است هرکس که هلکوپتر را ببیند می بیند که بال چرخشی دارد. و خوبست که این واژگان مصوبه فرهنگستانی را برای فرزندان اینده خود شرح دهیم تا بدانند که این واژگان متعلق به اهل قلم نیست بلکه متعلق به اهل منصب است

در سنعت خودرو به معنی سرعت چرخ است
گشت آور - نیرویی که سبب شود یک جسم به دور خود بچرخد .

بپرس