گشایش

/goSAyeS/

    opening
    inauguration
    relief
    dedication
    fall
    inaugural

فارسی به انگلیسی

گشایش کردن
inaugurate

مترادف ها

opening (اسم)
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن

evolvement (اسم)
استنتاج، نمو، سیر تکاملی، گشایش

inauguration (اسم)
گشایش، افتتاح

پیشنهاد کاربران

سلیم
گشایش: باز کردن دشواری ها در کارها، گشودن
راه اندازی، ایجاد
گشایش
جل شدن ، باز شدن
گشایش روابط
برپایی
گشایش : [ اصطلاح تخته نرد]حرکت اول بازی.
استفتاح
سعه

بپرس