گشاده

/goSAde/

    broad
    obtuse
    patent
    open(ed)

فارسی به انگلیسی

گشاده بازی
trick of exposing intentionally ones men to be hit, [fig.]extravagance, buming the candle at both ends

گشاده دست
open-handed, liberal, bighearted, bounteous, free, freehanded, generous, greathearted, largehearted, lavish, magnanimous, munificent, openhanded, expansive

گشاده دستی
benevolence, bounty, generosity, largess, largesse, liberality, magnanimity

گشاده دستی کردن
lavish

گشاده دل
liberal

گشاده رو
unveiled, open-faced, cheerful

گشاده رویی
sunniness

گشاده زبان
fluent, eloquent

گشاده فکر
open-minded

گشاده فکری
open-mindedness

گشاده نامه
open letter

مترادف ها

patent (صفت)
ظاهر، اشکار، امتیازی، ازاد، دارای حق امتیاز، گشاده، بوسیله حق امتیاز محفوظ مانده

patulous (صفت)
باز، پهن، منبسط، گشوده، گشاده

پیشنهاد کاربران

معنی گشاده
وا. . . باز. . . . پاره شده. . مثل. . .
وا
گشاده : باز
گشاده: در پهلوی وشاتگwišatag بوده است.
( ( جوانی بیامد گشاده زبان ؛
سخن گفتنی خوب و طبعی روان ؛ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 215. )

بپرس