گشاد

/goSAd/

    wide
    loose-fitting
    ample
    loose
    loosefitting
    roomy

فارسی به انگلیسی

گشاد ایستی
straddle

گشاد بازی کردن در بازی ورق
overplay

گشاد شدگی
dilation, expansion

گشاد شدن
dilate, stretch

گشاد شدنی
stretchable

گشاد شونده
stretchy

گشاد گام برداری
straddle

گشاد گشاد راه رفتن
to straddle

گشاد نشینی
straddle

گشاد و پرچین
full

گشاد و چین دار کردن دامن زنانه
full

گشاد کردن
dilate, expand, loose, outstretch, piece, to widen, to make loose

گشاد کردن سوراخ
broach

گشاد کردن لوله اسلحه
ream

مترادف ها

wide (صفت)
وسیع، نامحدود، فراخ، پهناور، پهن، عریض، گشاد، پرت، بسیط، زیاد، کاملا باز

spacious (صفت)
وسیع، جامع، مفصل، فراخ، گشاد، جادار، فضادار

capacious (صفت)
وسیع، فراخ، گشاد، جادار، گنجا، گنجایش دار

broad (صفت)
پهناور، پهن، عریض، گشاد

loose (صفت)
سست، بی قاعده، شل، ول، هرزه، گشاد، ازاد، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته، لق، بی پایه

slack (صفت)
ضعیف، سست، شل، کند، گشاد، بطی ء، فراموشکار، پشت گوش فراخ

پیشنهاد کاربران

گل گشاد/galegoshaad/فراخ و گشاد.
مثل:لباس گل گشاد.
تنبل و راحت طلب
کردی جنوبی: واڵ، وِشا، هَرز
به افراد تنبل در اصطلاح عامیانه می گویند: گشاد
فراخ
گشاد به ترکی گنیش و گن
گوشادلیق در ترکی وجود ندارد 😐کورشات داریم که اسم یک پهلوان ترک بوده زمان ترکان آسمانی
گشاد =تنبل
گشاد از گوشادالیق تورکی است.
گشاد [ اصطلاح تخته نرد]: مهره ی که به صورت تنها در یک خانه قرار گرفته باشد و امکان کشته شدندش توسط حریف باشد.
قطور شدن

بپرس