گسیل کردن


    dispatch
    pack
    send
    throw

فارسی به انگلیسی

گسیل کردن بخشی از سربازان
detach

گسیل کردن بخشی از ناوگان
detach

مترادف ها

dispatch (فعل)
کشتن، فرستادن، اعزام کردن، روانه کردن، گسیل داشتن، گسیل کردن، اعزام داشتن، مخابره کردن

پیشنهاد کاربران

Emit :
گسیل کردن، نشر دادن، پخش کردن
بُرون فِرست کردن، برون سپاری کردن
فرستادن، نازل کردن ( البته نازل کردن عربیه )
روانه کردن
فرستادن، روانه کردن
expedite

بپرس