disconnection (اسم)قطع، تفکیک، گسیختگی، گسستگی، عدم ربط، نداشتن رابطهrupture (اسم)جدایی، قطع، فتق، گسیختگی، گسستگی، پارگی
متلاشی شدن منحدم شدن نابودیمنحل شدناز هم پاشیده اینا کلماتی هستن که میتونه شمارو به معنی کلمه نزدیک کنهتلاشیازهم پاشیدن، متلاشی شدن، از درون فرو ریختن از نقطه نظر روانشناسی+ عکس و لینک