گستاخی

/gostAxi/

    impudence
    boldness
    abruptness
    audacity
    brass
    effrontery
    familiarity
    forwardness
    gall
    gruffness
    immodesty
    impertinence
    impoliteness
    incivility
    insolence
    liberty
    rudeness
    sauciness
    temerity
    cheek
    chutzpa
    sauce
    back talk

مترادف ها

impertinence (اسم)
خلی، نابهنگامی، جسارت، گستاخی، اهانت، خیره چشمی، بی ربطی، بی موقعی

arrogance (اسم)
سربالایی، تکبر، غرور، نخوت، گستاخی، شدت عمل، گردنفرازی، خود رایی، خود سری، خیره سری، عظمت، خود بینی

insolence (اسم)
توهین، تکبر، غرور، جسارت، گستاخی، خود بینی، اهانت، بی احترامی، ادعای بیخود

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

hubris (اسم)
غرور، گستاخی

audacity (اسم)
جسارت، گستاخی، بی پروایی، بی باکی، مروت

effrontery (اسم)
خیرگی، جسارت، گستاخی، خیره چشمی، بی شرمی

presumption (اسم)
جسارت، احتمال، گستاخی، فرض، استنباط

impudence (اسم)
خیرگی، گستاخی، خیره چشمی، چشم سفیدی

cheekiness (اسم)
گستاخی

petulance (اسم)
تندی، گستاخی، کج خلقی، بد اخلاقی، زود رنجی

gall (اسم)
گستاخی، صفرا، زردآب، زهره، تلخی، تاول، عیب، لکه، زخم پوست رفتگی

indecency (اسم)
گستاخی، بی شرمی، ناشایستگی، بی نزاکتی

bronze (اسم)
گستاخی، مفرغ، مسبار

flippancy (اسم)
گستاخی، سرسری، بی ملاحظگی، چرب زبانی، سبکی

cockiness (اسم)
گستاخی

petulancy (اسم)
تندی، گستاخی، کج خلقی، بد اخلاقی، زود رنجی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی گستاخی از ریشه ی واژه گستاخ و ی فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گستاخیگستاخیگستاخیگستاخی
جسارت
رفیق . دوستی
دیوانگی
خیرگی
تجاسر