در زبان مازنی ( طبری با تپوری ) به چندین معناست: - گردن - اهمیت، توجه مثال ها: اوووه مه گس دکته. ترجمه: اوووف گردن من افتاد. چه گِس ندنی؟ ترجمه: چرا اهمیت نمیدی؟ چرا توجه نمیکنی؟
یادآوری از گَست! پَرگَس یا پَرگَست: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر و بال گرفتن! - دور و بر، پیرامون ( پیرامَن ) ، اطراف، گرداگرد ... [مشاهده متن کامل]
مانند: پرگار، پرچم، پرورش، پرهیز، پرستار! . گَست، گُست ( gasta، gōst ) : گَند، بد، زشت، نِکوهیده، نازیبا - گُستاخی، دُرشتی، پرخاش، خشن، وحشی، نَخراشیده! - ترسناکی، وحشتناک، هولناک، موحش، ناخوشایند، ناگوار . معنی: خدا نکرده ( ناکرده، نکنه ) ، دور از جون ( جان ) ، مَبادا، هرگز، نباشد ( هَمِستار: باشد که! ) . ( ( آن را با واژه پهلوی "ویستر: گُشودن، گُستردن، پهن کردن" یکسان ندانید! مانند: ویستَهم یا گُستَهم، ویستور! ) ) واژه انگلیسی "ghastly، ghost" هم از این واژه گرفته شده است! . واژه هایی که از آن ساخته شد: گُجَستک: نفرین شده، پلید، پلشت! گُستاخ: بی ادب، بی آزرم و حیا، بی چشم و رو مَگَس: اوستایی: مَخشی ( maxši ) مَئه: حشره مانند:مورچه - مَئُیری ( maoiri ) معنی مگس: حشره موذی ( خَرَفستَر! ) مزه گس داشتن: مزه نارس، نَخَراشیده ( زُمُخت ) و نَچَسب داشتن . مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند36: čē agar�"pargast"�ōy ān yazišngarīh nē kunēd ud ān zōhr ō ān zrēh nē rēzēd, kū ān amar xrafstar be [nē] abesīhēd, ēg hamē ka wārān wārēd xrafstar ēdōn wārēd čiyōn wārān معنی: چه ( زیرا ) اگر "خدای ناکرده ( پَرگَست ) " آن[مراسم] یَزِشن را نکند و آن زُوهر را به دریا نریزد تا آن حیوانات موذی ( خَرَفستَر ) بی شمار نابود شوند، پس هنگامی که باران ببارد، حیوانات موذی ( خَرَفستَر ) مانند: باران فرو بارند. ( ( زور یا زوهر: مایع یا آبی آمیخته با شیر هست که در هنگام یَزِشن بهره می گیرند به مانند آب مقدس مسیحیان در هنگام غسل تعمید! )
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] Gas اصطلاحی که در پلتفرم اتریوم استفاده می شود و به واحد اندازه گیری تلاش محاسباتی انجام تراکنش ها یا قراردادهای هوشمند یا راه اندازی DApp ها در شبکه اتریوم اشاره دارد
astringent
درزبان مابه گس موت میگن مثل مزه برگاموت موت موت
گس در زبان بلوچی به معنی خانه هست
گس در لهجه بلوچی به معنی خانه تلفظ میشود
مزه ی خرمالو رو گس میگن
گس یعنی مزه میوه خرمالوی نارس که دهان را چماله میکند
گس با کسره «گ» در زبان تبری اصطلاحاً به معنای گردن می باشد.