گزیر - ما عربی حرف می زنیم
گزارش، ، شرح حال شرح موقعیت
چیرگی . پیروز شدن
چو جنگ آوری با کسی بر ستیز . . . . . که از وی گزیر باشد یا گریز
چو جنگ آوری با کسی بر ستیز . . . . . که از وی گزیر باشد یا گریز
( ویچیردن ) از کارواژه ( فعل ) های پارسی میانه می باشد و به معنای ( فتوی دادن، حکم کردن ) می باشد.
بن مضارع:ویچیر
این واژه ( بمانند واژه ویچاردن که به گونه ویزاردن نیز بکار می رفته است ) به گونه ویزیردَن نیز بکار می رود ( واژه وزیر از این کارواژه برگرفته شده است ) . واژگان پارسی میانه با پیشوند ( وی ) به ( گُ ) تبدیل شده اند که برای همین ( ویچیردن ) به ( ویزیردن ) و ( ویزیردن ) به ( گُزیردن ) بدل می گردد و در زبان پارسی کنونی، گزیر به معنای ( چاره، علاج ) می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
بن مضارع:ویچیر
این واژه ( بمانند واژه ویچاردن که به گونه ویزاردن نیز بکار می رفته است ) به گونه ویزیردَن نیز بکار می رود ( واژه وزیر از این کارواژه برگرفته شده است ) . واژگان پارسی میانه با پیشوند ( وی ) به ( گُ ) تبدیل شده اند که برای همین ( ویچیردن ) به ( ویزیردن ) و ( ویزیردن ) به ( گُزیردن ) بدل می گردد و در زبان پارسی کنونی، گزیر به معنای ( چاره، علاج ) می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
گزیر :گزیر در پهلوی وچیر vičīr و وزیر wizīr بوده است و " وزیر" بُن اکنون از مصدر وزیرستن wizīristan می باشد
( ( بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند برنا و پیر ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )
( ( بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند برنا و پیر ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )
چیرگی ، پیروزی
"گِزیر "= پیشگار و پیشکار . سرهنگ و پهلوان و عسس ( برهان قاطع ) و "گیزیر" =ریش سفید ده. محصل مالیات ( دهخدا ) و نیز "وزیر"=دستور
.
که ریشه ی این واژه ها از واژه ی عبری "אדרגזר" ( آدارگازیر - - AaD�RG�ZeyR ) گرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
که از دو بخش ( به، بر، دارنده ) و قانون تشکیل شده است.
.
در ترکی="gezir" و در کردی ="gezir"
در عربی "وزر"=وزیر شد ، "وزیر"=معاون پادشاه
.
.
منبع: واژه های ایرانی در نوشته های باستانی /تالیف :ش. هدایت/ناشر:موسسه نتشارات و چاپ دانشگاه تهران
.
که ریشه ی این واژه ها از واژه ی عبری "אדרגזר" ( آدارگازیر - - AaD�RG�ZeyR ) گرفته شده است.
... [مشاهده متن کامل]
که از دو بخش ( به، بر، دارنده ) و قانون تشکیل شده است.
.
در ترکی="gezir" و در کردی ="gezir"
در عربی "وزر"=وزیر شد ، "وزیر"=معاون پادشاه
.
.
منبع: واژه های ایرانی در نوشته های باستانی /تالیف :ش. هدایت/ناشر:موسسه نتشارات و چاپ دانشگاه تهران
چاره ( تلفظ گُزیر )