گز

/gaz/

    tamarisk or manna-tree
    metre
    ell

فارسی به انگلیسی

گز کردن
measure, pace, step, to measure

گز کردنی
measurable

مترادف ها

tamarisk (اسم)
گز، درخت گز

پیشنهاد کاربران

گه ز در زبان لکی برای بیان میزان فاصله بکار برده میشه و در ادبیات محاوره برابر با یک متر فرض میشه.
وه ره گه ز ئاشتیه سه:برف یک متر اومده ( برف زیاد اومده )
گه زگوم چیِن:با قدم بلند راه رفتن
اما واژه گِز در لکی به معنی خیره شدن و توجه کردن هست.
گِز بریاسه ئه وه:به آن خیره شده.
گز از تنقلات شیرین و سنتی ایران است که در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، همدان، کرمان، فارس و یزد تولید می شود. برای تهیه گز از شکر، سفیده تخم مرغ، مغز بادام و پسته و هل و گلاب و عصارهٔ گزانگبین استفاده می شود. برخی تولیدکنندگان گز به دلیل گرانی و ارزشمند بودن گزانگبین از نوعی ماده به نام بادکا نیز استفاده می کنند که این ماده ارزش غذایی آن را پایین می آورد. از لحاظ کیفیت شیرینی گز را زمانی می توان مرغوب دانست که تردی آن متوسط بوده و چسبنده و خیلی نرم یا خیلی سفت نباشد. این نوع گز در دهان آب می شود و نیازی به جویدن زیاد آن نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

گون گزی درختچه ای چندساله و خودرو با ساقه چوبی است که ارتفاع آن به نیم متر تا یک متر می رسد. ساقه های چوبی که از این گیاه منشعب می گردند که تدریج بر تعداد آنها در قسمت های فوقانی افزوده می شود. رشد شاخه های این گیاه بیشتر در جهت افقی و کمی متمایل به طرف بالاست و در انتهای شاخه های کرکدار، گل هایی به رنگ سفید متمایل به زرد قرار دارند که هر دوپایه گل بر روی یک نهنج کرکدار است. گون گزی به ویژه به دلیل تغذیه پسیل گون ( cyamophila dicora ) و تولید مان ارزشمند انگبین گون مورد توجه قرار دارد. گز انگبین توسط فعالیت حشرهای بر روی این گیاه تولید می شود.
گزانگبین خشک ماده ای با طعم شیرین ملایم، بوی مطبوع، ساختار جامد، شکننده و رنگ سفید مایل به زرد است. این ترکیب در اثر گرما و رطوبت به صورت نرم و چسبنده درمی آید. در گذشته ترکیب گزانگبین حدود پنجاه درصد از فرمولاسیون گز را به خود اختصاص می داد ولی در حال حاضر به دلیل کاهش حجم این ترکیب از محصولات جانشین استفاده می شود که از جمله آن ها می توان به ترکیبات گز علفی، ترنجبین، شیرخشت، بیدخشت و بادکا ( گلوکز مایع حاصل از هیدرولیز اسیدی نشاسته ) اشاره نمود.
گز سوغات اصلی اصفهان بوده، به همین مناسبت، ۲۶ بهمن ماه در تقویم گردشگری ایران به نام روز گز اصفهان نام گذاری شده است. گفته می شود گز اصفهان از زمان صفویه و همزمان با شکوفا شدن مجدد هنر و فرهنگ ایرانی در اصفهان به وجود آمده است. در دوران قاجار، این محصول به کشورهای دیگر صادر شد و یکی از شیرینی هایی بود که به پادشاهان کشورهای دیگر هدیه داده می شد. شیرینی ای که در نواحی اصفهان به نام گز ساخته می شود نام خود را از شهد ترشح یافته از پسیل گز که اختصاصاً بر روی این درختچه جایگیر می شود، گرفته است. گزانگبین که در منابع مختلف تحت عنوان های ترنگبین گون، انگبین گون، گز خوانسار، ترنجبین اصفهان و شهد پارسی نام برده شده است. یکی از معدود قندهای فروکتوز به تنهایی در طبیعت است. نوع اصیل این شیرینی که هنوز هم به صورت سفارشی ساخته می شود دارای درصد کمی از عصاره گزانگبین است و آنچه به گز شیرین اصفهان هویت داده همین عصاره و شهد انگبین یا گزانگبین است که از درختچه هایی به همین نام یعنی گزانگبین در نواحی خوانسار به دست می آید. عامل تولیدکننده گزانگبین حشره کوچکی است تقریباً به اندازه پشه که روی ساقه یا برگ های درخت گزانگبین خانه می سازد. سپس از شیره پرورده این گیاه تغذیه کرده و شهد تولید می کند. این عمل، یعنی تولید قند طبیعی توسط این حشره که شاید عملی همانند تولید عسل در زنبور عسل است، چندان شناخته شده نیست و نیاز به تحقیقات بیشتر دارد. از اواخر شهریورماه و زمانی که نسیم خنک پاییزی وزان می شود، دانه های براق و زرد رنگی همانند ارزن از درختچه های گز انگبین به دست می آید که به آن عصاره گزانگبین می گویند. ارزش گزِ انگبین دار معمولاً ۴ تا ۵ برابر ارزش شیرینی گز معمولی است.

گزگزگز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گز_(شیرینی)
مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ اِلَیْهِ ذِراعاً1
هر کس یک وجب به من نزدیک شود من یک ذراع ( = دو وجب ) به او نزدیک می شوم.
این لطف مضاعفى است از سوى خداوند که هر که راه او را انتخاب کند خدا او را تأیید مى نماید.
...
[مشاهده متن کامل]

1ـ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 87، ص 190، روایت 5.
ذراع همان فاصله آرنج تا نوک انگشت وسطی است و اندازه تقریبی آن ۵۰ سانتی متر می شده و تقریبا به اندازه دو وجب است. ( به اندازه خط کش نیم متر فلزی بزازی که این متر به متر بزازی معروف میباشد چراکه این متر ابزار بسیار مهمی برای پارچه فروشان و بزازان هست و در ضمن به این میله ی فلزی پنجاه سانتیمتری نیم گَز هم می گویند که یک گز آن برابر یک متر می شود )
در باب ذراع و ذرع هم باید گفت که ذراع گویا همان فاصله آرنج تا نوک انگشت وسطی است اما ذرع گاهی همین معنی و گاهی در ریاضی برابر گز و حدود یک متر آمده است.

گـَز یا گِز ( نام علمی: Tamarix ) درختی است کهن سال، این درخت به علت رسیدن ریشه اش به آب سطحی زمین عمر طولانی دارد، گویند که در بعضی مناطق گرمسیر بیش از هزار سال عمر کرده است. غالباً بیشترین ارتفاع این درخت به ۱۰ تا ۱۵ متر می رسد. درخت گز از خانوادهٔ Tamarix است و در نقاط مختلفی از دنیا از جمله ایران می روید.
...
[مشاهده متن کامل]

درختی است زیبا دارای برگ هایی باریک، نوک تیز و فشرده به هم دارد. از شاخه های این درخت ماده ای به خارج ترشح می شود که به گز انگبین موسوم است و دارای ساکارز، موسیلاپ و پراکسیداز است؛ و به علت شور بودن برگ های آن فقط شتر و شترسانان از آن استفاده می کنند، اما برای تغذیهٔ سایر حیوانات دیگر نامرغوب است.
در ایران پنج گونه از درخت گز می روید: کورگز یا گز شاهی که گاهی از ۱۵ متر هم فراتر می رود که بیشتر در سیستان یافت میشود ، گز خوانسار یا گز انگبین که از آن انگبین تهیه می شود، یلقون ( با اسم علمی تاماریکس پالازی ) که در حوالی کرج یافت می شود، تاماریکس تتراندر که در حوالی شیراز می روید و تمیس که در جنگل های شمالی ایران دیده می شود.
شیرینی ای که در نواحی اصفهان به نام گز ساخته می شود نیز نام خود را از شهد ترشح یافته از پسیل گز که اختصاصاً بر روی این درختچه جایگیر می شود گرفته است. ارزش گزانگبین در این است که یکی از معدود قندهای فروکتوز به تنهایی در طبیعت می باشد. گزانگبین در منابع مختلف تحت عناوین گز خوانسار، انگبین گون، ترنجبین اصفهان و شهد پارسی نام برده شده است
در نبرد رستم و اسفندیار، رستم، با راهنماییِ سیمرغ، با تیری از چوب درخت گز بر چشمِ اسفندیار زد.

گز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گز_(درخت)
گَز ؛ واحد طول است که درقدیم معادل 24 انگشت بود و اشل 10 باب بوده و هر باب عبارت است از 6 گز و هر گز عبارت است 6 قبضه و قبضه عبارت است از 4 انگشت و در نهایت یک گز را برابربا 24 انگشت دانسته اند.
/گز نکرده ، پاره کرده/ ( فتح گ )
کنایه از :
"نسنجیده کاری کردن"
"بدون فکر ، کاری انجام دادن"
گزدرمعانی بسیاری به کاررفته است ازقبیل فاصله
یازمین یامحصول سوغات شهری است پس باتوجه به دیگردلایل درجمله بایدمعنی ان راپیداکرد
هوالعالم
گز در زبان کوردی به معنای زمین است
اگر از
گز ترا مهستی همی باید
اینک اورا ببر مرا شاید
سنائی
گز نوعی شیرینی اصیل ایرانی که در اصفهان تولید میشوداز سالیان سال مورد توجه عموم مردم قرار گرفته
بعد از گذشت قرن ها بعنوان بهترین پذیرایی و یا هدیه به تمام مردم ایران و جهان استفاده میشود
طعم بی نظیر گز با ذائقه همه سازگار است و از این رو هیچگاه جایگزینی پیدا نکرده و نخواهد کرد
در ترکی کلمه ی" گز" امر واژخ ی گزماخ هست به معنی بگرد که فعلش میشه گشتن و گردیدن
گز gaz : ( اِ ) ( منسوخ ) : ۱ - واحد اندازه گیری طول معادل یک متر ( سابقاً ۱۰۴ سانتی متر ) ذرع. ۲ - واحد طول، ذرع ۳ - ابزار اندازه گیری طول به شکل خط کش باریک به طول ۵۲ سانتی متر
فرهنگ سخن ( حسن انوری )
...
[مشاهده متن کامل]

گز gaz : واحد قدیمی طول به درازای ۱۰۴ سانتی متر
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرفی

واحدی برای سنجش طول معادل آرنج تا نوک انگشت وسط در زبان ملکی گالی بشکرد
این واژه با پسته شکر اب و. . . . .
تهیه شده است این نوع خوراکی میباشد گز تقریباً یک شیرینی سنتی است
خداحافظ خسته نباشید
نام روستایی در لرستان. به معنی گل شقایق
اسم عام ( اِ ع ) /واحد شمارش مسافت/

واحد شمارش طولی برای اندازه گیری اشیا مانند پارچه یا زمین یا مسافت که در قدیم به علت نبودن ابزار با قدم های کوتاه نزدیک یک متر اندازه گیری می کردند و صحت آن را با ذراع مشخص می کردند که هر ذراع دو وجب دست است پس یک گز چهار وجب دست است.
گز: واحد طول برابر با 195/62 سانتی متر در خجند ( نامه به امیربخارا به درازای 5/1 گز و پهنای 1 گرم )
هوالعلیم
گز : سوغات شیرین ومنحصر بفرد اصفهان. . . .
در زبان اچمی به معناى اوجاق گاز
گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن
/Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ادب، گز هم سن و سال هایشان را در می آورند که باید از این کارمنع شوند.
اندازه سنج درازائی میان 97. 7 سانتیمتر تا 104 سانتیمتر
در زبان لری بختیاری به معنی
گاز. گم .
gaz
در زبان لری بختیاری به معنی
درخت خاردار
gaz
در زبان لری بختیاری به معنی
واحد طول معادل فاصله نوک بینی تا نوک انگشتان در حالت
کشیدگی دست
gaz
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس