گریس

/giris/

    grease
    lube
    lubricant
    dope

فارسی به انگلیسی

گریس دار
greasy

گریس مالی کردن
grease

گریس مانند
lubricious

گریس مانندی
greasiness

گریس ها
graces

گریس کار
greaser

گریس کاری
lubrication, greasing, lube

گریس کاری کردن
lubricate

مترادف ها

grease (اسم)
چاپلوسی، روغن، مداهنه، چربی، گریس، روغن اتومبیل

پیشنهاد کاربران

معنی روستای گریس واقع در خوی ( اسم واقعی این روستا ترکی وبصورت گیر اوس = qır �s می باشد که از دو کلمه ( گیر = qır = پاره کن فعل امر از مصدر گیرماخ = qırmax یا گیر ماک = qırmak ( ترکی استانبولی ) و اوس = �s = راستای عمودی . چون مصوت ( اُو = � ) در فارسی وجود ندارد بجای آن از حرف ( ی ) استفاده شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

گریس = qır �s = روستایی که اطرافش پر از پرتگاه میباشد.

بپرس