apostrophize (فعل)گریز زدن، علامت گذاشتنdodge (فعل)گریز زدن، طفره رفتن، عدول کردن، گول زدن، طفره زدن، جاخالی دادن، این سو و ان سو رفتنdigress (فعل)گریز زدن، پرت شدن، منحرف شدنleapfrog (فعل)گریز زدن، گره گره حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر بنوبت جلو زدن، با جست و خیز حرکت کردن
گریز زدن: [اصطلاح مداحی ] نقطه ی اوج مرثیه خوانی مداح است که به صورت تطبیق و پیوند حادثه ای با حادثه کربلا، انجام می شود.+ عکس و لینک