گرگین

/gorgin/

    scabbed
    lupine
    mangy
    wolfish
    werwolf

پیشنهاد کاربران

گرگین�مرحوم گرگین نهتانی شخصیت شجاع وجوانمردرطایفه نهتانی منطقه بلوچستان بودند
سپاهان به گودز گشواد داد
به گرگین میلاد هم لاد داد
لاد نام قدیمی لار شهری در جنوب فارس
سپاهان به گودز گشواد داد
به گرگین میلاد هم لاد داد
لاد نام قدیم لار شهری در جنوب فارس
صد کس از گرگین همه گرگین شوند
خاصه این گر خبیث ناپسند
گر:بیماری کچلی
گُرگین: خلق خوی گرگ داشتن، مانند گرگ
نور آن رخسار برهاند ز نار
هین مشو قانع به نور مستعار
چشم را این نور ( نور مستعار ) حالی بین ( بینش دنیوی ) کند
جسم و عقل و روح را گُرگین کند
مولانا
...
[مشاهده متن کامل]

حالی بین: بینش دنیوی، که هیچ وفا و ثباتی ندارد ( فناپذیر )
این جهان و اهل او بی حاصل اند
هر دو اندر بی وفایی یکدل اند
زادهٔ دنیا چو دنیا بی وفاست
گرچه رو آرد به تو آن رو، قفاست
مولانا

همانندگرگ ( شجاع )
شاید
نام کشور گرجستان *گرگینستان* بوده
حاکمان این کشور در زمان صفوی
ایرانی بودند

گر=کچلی + پسوند گین یعنی گر گرفته
معنی مجازی فاسد و پوسیده
صد کس از گرگین همه گرگین شوند. مثل یک بز گر گله را گر می کند
مثنوی دفتر چهارم بیت 1942

بپرس