گروگان

/gerowgAn/

    hostage
    pawn
    pledge
    bondman

مترادف ها

pawn (اسم)
وثیقه، گرو، گروگان، پیاده شطرنج

hostage (اسم)
وثیقه، گرو، گروگان، شخص گروی

پیشنهاد کاربران

گروگان یک فیلم ایرانی به کارگردانی احمد شیرازی و محصول سال ۱۳۵۳ شمسی است.
سه سارق با گروگان گرفتن محسن ( سیروس حسن پور ) ، فرزند اعتماد، برای آزادی او پانصدهزار تومان طلب می کنند. اعتماد با مأموران پلیس سرقرار حاضر می شود. دو تن از ربایندگان کشته می شوند و اتومبیل اعتماد به دریا سقوط می کند. پس از کشته شدن سارق سوم محسن بی سرپرست می ماند و با عبدالله ( عباس رنجبر ) دوست می شود و برای پیرمردی ( نعمت الله گرجی ) دست به سرقت می زنند. سال ها می گذرد و محسن ( رضا بیک ایمانوردی ) و عبدالله ( مرتضی عقیلی ) برای مردی به نام رئیس کار می کنند. عبدالله با فرشته ( شهناز تهرانی ) آشنا می شود و با او قرار ازدواج می گذارد، و محسن برای تأمین هزینهٔ ازدواج آن دو دست به سرقت می زند. عبدالله با گلولهٔ پلیس زخمی و دستگیر می شود، و محسن پس از آشنایی با دختری ( افروز ) در شرکتی مشغول به کار و پس از ازدواج با او صاحب فرزندی می شود. عبدالله از زندان آزاد می شود، و رئیس پروندهٔ محسن را در نزد رؤسای شرکت برملا می کند و موجب اخراج او می شود. رئیس آن دو را به همکاری جلب می کند و وامی دارد که از گاوصندوق شرکت سرقت کنند. محسن درصدد است به این وسیله رئیس را به دام بیندازد؛ اما رئیس و افرادش فرزند محسن را به گروگان می گیرند. با مداخلهٔ پلیس عبدالله زخمی و رئیس و همدستانش دستگیر می شوند. عبدالله پس از معالجه با فرشته ازدواج می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

• رضا بیک ایمانوردی
• مرتضی عقیلی
• علی آزاد
• شهناز تهرانی
• افروز
• علی میری
• نعمت الله گرجی
• سیامک اطلسی

گروگان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گروگان_(فیلم_۱۳۵۳)
مُرتَهَن
واژه گروگان
معادل ابجد 297
تعداد حروف 6
تلفظ gero[w]gān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: grwg'n]
مختصات ( گُ ) ( اِمر. )
آواشناسی gerowgAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
گروگان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "گروگان " می نویسد : ( ( گروگان در پهلوی در ریخت گِرَوْگان grawgān بکار می رفته است . " گروگان کردن دل " به معنی دل را به یکبارگی به فرمان در آوردن است و یکسره پیرو و فرمانگزار شدن. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سخن هر چه گویدْش فرمان کند،
به فرمان او، دل گروگان کند. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 281. )

Collateral

hostage taking
مرتهن

بپرس