گره

/gere/

    burl
    knot
    knurl
    snarl
    [unit of length = 2.56 inch]
    bight
    gnarl
    [fig.] knotty affair

فارسی به انگلیسی

گره بشکه
barrel - sling

گره پیچ مانند
twist

گره تزیینی
bow

گره تنابه ای
lymph gland

گره چوب
knot

گره حلقه ای یا گره خرگوشی
bowling-knot

گره حلقوی زدن
loop

گره خفت
granny knot

گره خوردگی
ravel

گره دار
burled, cross-grained, knotted, knotty, lumpy

گره دار شدن
gnarl

گره دار و پیچ خورده
gnarled

گره درخت
knot

گره دریایی
knot

گره دو خفت
clove hitch

گره دو سر در گره زدن و روبان
bowknot

گره زدن
ball, knot, tie, to tie, to knot

گره زینتی
knot

گره ساقه
knot

گره شکافدار
clove-hitch

مترادف ها

knot (اسم)
خفت، عقد، منگوله، گره، عقده، مشکل، غده، برکمدگی، دژپیه، چیز سفت یا غلنبه، گره دریایی

loop (اسم)
خفت، حلقه، چرخ، حلقه طناب، پیچ، گره، چنبر، طناب، حلقه زنی

lump (اسم)
درشت، توده، مقدار زیاد، قلنبه، تکه، قطعه، گره، کلوخه، غده، ادم تنه لش

tie (اسم)
علاقه، بند، دستمال گردن، کراوات، قید، رابطه، گره، الزام، برابری، ربط

clue (اسم)
راهنما، اثر، نشان، گوی، رشته، گره، کلید، گلوله نخ، مدرک

clew (اسم)
گوی، گره، گلوله نخ

knob (اسم)
دسته، دستگیره، برجستگی، بر امدگی، گره، دکمه، قبه

burr (اسم)
تیغ، بر امدگی، پوست زبرو خاردارمیوه، گره

snag (اسم)
مانع، گیر، گره

ganglion (اسم)
بر امدگی، گره، غده عصبی، غده لنفاوی

parcel (اسم)
قسمت، دسته، بسته، بخش، گره، جزئی از یک کل، امانت پستی

node (اسم)
ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غده

snarl (اسم)
گرفتاری، گره، بغرنجی، تله، شوریدگی، کمند، گوریدگی

knurl (اسم)
دانه، تپه، بر امدگی، گره، کنگره، قبه، الت کنگره سازی

nodus (اسم)
گرفتاری، اشکال، گره

tanglement (اسم)
گرفتاری، اشفتگی، گیر، گره، گوریدگی

پیشنهاد کاربران

در هنر ایرانی گره یک هندسه تزئینی ایرانی است که در معماری و اشیاء صنایع دستی استفاده می شود و شامل خطوط زاویه ای است که الگوی تزیینی متقابل را تشکیل می دهند.
اعتقاد بر این است که گره الهام گرفته از الگوهای سوریه رومی در قرن دوم پیش از میلاد است. اولین گره از حدود ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز می شود و هنر تا قرن ۱۵ میلادی شکوفا شد. الگوهای گره را می توان با روش های مختلفی از جمله قطب نما سنتی و راست گرایی ایجاد کرد. ساخت یک شبکه چند ضلعی؛ و استفاده از مجموعه ای از کاشی های گره با خطوط کشیده شده بر روی آنها: خطوط الگوی را تشکیل می دهند. الگوها ممکن است با استفاده از دو سطح طراحی، همانند درگاه درب امام امتداد یافته شود. واحد تکرار مربع از الگوهای شناخته شده می تواند به عنوان قالب کپی شود و کتاب های الگوی تاریخی برای این منظور در نظر گرفته شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

طومار طوپقاپی قرن پانزدهم به صراحت نشان می دهد الگوهای گریی همراه با تسلیشن مورد استفاده برای ایجاد آنها. مجموعه ای از کاشی هایی که از شکل دندانه دار و کایت استفاده می شود می تواند برای ایجاد تیراندازهای پنرز تسلیشن aperiodic استفاده شود، گرچه شواهدی وجود ندارد که چنین مجموعه ای در دوران قرون وسطی مورد استفاده قرار گیرد. الگوهای گره برای تزئین مواد متنوع از جمله صفحه نمایش سنگ، مانند فاتح پور سیکری استفاده شده است؛ گچ کاری، مانند مساجد و مدرسه ها مانند خونات خاتون، قیصریه؛ فلز، مانند مسجد سلطان حسن، قاهره؛ و در چوب، مانند مسجد بزرگ کوردوبا.
به نظر می رسد که سبک گره تزئین شده توسط الگوهای گره رومی سوریه الهام گرفته شده است. این ها دارای پیچ و مهره پیچ خورده منحنی با تقارن سه چرخشی بود. مسجد امویان ( ۷۰۹–۷۱۵ ) در دمشق سوریه دارای صفحه نمایش پنجره ای از زنجیرهای وارونه شده در ستون های شش نقطه ای است. نمونه های اولیه از الگوهای هندسی هندسی ساخته شده از خطوط خط راست را می توان در معماری دروازه باقی مانده از کاروانسراهای ریبات مالک، ازبکستان، ساخته شده در سال ۱۰۷۸ دیده می شود. استفاده وحشی از گره در معماری باید به ارتباط نزدیک بین معماری اسلامی، هندسه و هنر و صنعت مزتبط دانست. معماری در حوزه هندسه عملی در دوره اولیه اسلامی طبقه بندی شد و پروژه های ساختمانی همواره توسط یک مهندس کار می شد. علاوه بر این، هیچ مرز مشخصی بین علم و هنر وجود نداشت ؛ بنابراین، صنعتگران معمولاً به طور مستقیم به اصول و رهنمودهای ریاضیدانان پی برده اند.

گرهگرهگرهگرهگرهگره
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/گره_(هنر)
عُقده ، دُژَک
دوستی به نام محسن گفته که گیرمک ترکی از فارسی آمده در جواب باید بگم که اولا گیرمک یا درست تر و معیارش گیرماق یک فعل ساده در ترکی است یعنی این که پسوند و پیشوندی ندارد ( تمام فعل ها آخرشان ماق دارند و گیر هم که ساده هستش ) دوما گیرماق معادل ساده ای در فارسی ندارد و به صورت واردشدن به کار میرود. همان enter در انگلیسی است. پس هم خدا و هم خرما را نخواهید. من نمیگم که گیر فارسی یا ترکی هست ولی حتی گیر کردن هم در ترکی معادل دارد ( خودش هم ساده است )
...
[مشاهده متن کامل]

گیر کردن به ترکی میشود: ایلیشماق

گیر، گره، گرفتن:
《واژگانی فارسی هستند. 》
1=گیر وگره و گرفتن از ریشه ی 《گور》به معنی "در هم تنیده" یا"گیر کرده"یا فرو رفته هست.
واژگانی مانند=
گِل: خاک به هم چسبیده
گَله: گروهی از چارپایان
...
[مشاهده متن کامل]

گلو: فرودگاه غذا
گره: در هم فرو رفتگی
گروه: به هم گره خوردن چند عضو
گرو: گرفته شده
گروگان: گرفته شده
گیره: ابزار نگه داشتن
گرفتن: نگه داشتن
گریه، غریو: گیر کردن سدا در گلو
گریو، گریبان، گردن: جای گیر کردن سر به تن
گور ( فرو رفتن در خاک )
کور ( فرو رفتن در تاریکی )
کور ( به معنی پسر، نسل فرود آمده )
غور ( ژرف اندیشیدن )
غار ( فرو رفتن در دل کوه )
خله ( چوبی که به تن چارپایان فرو می کنند )
خور/خلیج ( فرو رفتگی دریا در خشکی )
خورشید ( فرود آمدن نور )
خوردن ( فرو بردن پزا )
گود ( چاه )
گوراب ( جوراب )
گلیم ( فرش )
قالی ( نوعی فرش )
هم از این ریشه هستند.
واژه ی گیر درست به هم شکل وارد ترکی هم شده.
2=همچنین به نکته ی خوبی اشاره کردید:《گیرمک》در ترکی:
خود گیرمک هم از ( گیر ) در فارسی، و ( مک ) پسوند ترکی ، ساخته شده.
در گزاره دوم هم میتوان گفت؛همان واژه ی" گیر کرد" است، که به این شکل وارد ترکی شده.
وحالا برابر ترکی این واژگان را می گوییم:
گرفتن به ترکی=توتماخ
گره به ترکی=دووینَماخ
گیر به ترکی=ایلیشماخ
میگیریم به ترکی=آلیریخ
پس نتیجه می گیریم:
《گیرمک، در ترکی هم از واژه ی "گیر"در فارسی گرفته شده》چون ریشه ای در ترکی ندارد.
جناب ( ع ) هنگامی که این واژه در فارسی بود شما هنوز آغوز ( لهجه ی چینی ) بودید. همچنین واژه ی "گیلمک "در ترکی با اینکه جعلیست، ولی باز از این ریشه ( گور ) فارسی است.
🚫شما پانترکان در این مرداب هرچه دست و پا بزنید بیشتر فرو خواهید رفت 😉🚫

چین. شکن. عقده.
گره:گِرِند ( گویش کرمانی ) ، گِرِنج ( گویش یزدی ) .
ریشه ی واژه ی #گره #گیر_کردن #گرفتن ✅
گره از گیلمک یا کیلمک به معنی بافتن - در هم رفتن - گره خوردن است و واژه ی گیلگه لی باش از این فعل است.
به صورت گره وارد زبان فارسی شده است. ♦️
و احتمالا واژه ی گیر کردن و گرفتن هم از این بن است.
...
[مشاهده متن کامل]

در تفسیر های دوم گیر را از گیرمک به معنی وارد شدن یا داخل شدن دانسته اند از تفسیر به دام افتادن به جایی وارد شدن و گرفتار شدن است.

گِره در فیزیک :
تندی شناور ها در دریا بر حسب یکایی به نام گِره ( knot ) بیان می شود . هر گره دریایی برابر 0. 5144 متر بر ثانیه است .
گره : ( Knot ) [اصطلاح صنعت چوب]برش عرضی شاخه هایی که رو ی تنه درخت فرار دارند و طی زمان بر اثر رویش قطری درخت به تدریج در داخل آن مدفون شده اند. تعداد و اندازه آنها یکی از عوامل درجه بندی چوب است.
بست، بند، عقد، عقده، جعد، چین، شکن، شکنج، قید، لکنت، دشپیل، مفصل، قفل، پیوندگاه، اشکال، مشکل
گره جواهرات ( اصطلاح خیاطی ) : گره ساده ای که روی یک نخ بسته شده و سپس روی یک سنجاق یا سوزن به پایه نخ کشیده می شود.
گُره:
نام یکی از مناطق نفت خیز جنوب است، تحت مدیریت میدان گچساران. پیشتر نام آبادای بوده بین گچساران و بندر دیلم
در زبان لری بختیاری به معنی
شعله آتش
gorah
گره. ( "گ" با آوای زبر ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، گهواره.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس