گرما

/garmA/

    ardor
    heat
    warmth
    pyro-
    temperature
    thermo-
    hot weather

فارسی به انگلیسی

گرما برقی
thermoelectric

گرما پویا شناسی
thermodynamics

گرما تاب
radiator

گرما دادن
glow

گرما دیسگر
thermoplastic

گرما سخت
thermosetting

گرما سوختگی
flash burn

گرما نگهدار
thermal

گرما هسته ای
thermonuclear

مترادف ها

heat (اسم)
تندی، نوبت، اشتیاق، حرارت، گرمی، گرما، وهله، تحریک جنسی زنان، طلب شدن جانور

therm (اسم)
حمام، داغ، گرما، کالری کوچک، معادل هزار کالری بزرگ، واحد گرما، حمام عمومی

پیشنهاد کاربران

واژه گرما
معادل ابجد 261
تعداد حروف 4
تلفظ garmā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: garmāk، مقابلِ سرما]
مختصات ( گَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی garmA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

حر
کولر گازی را میخواهیم بگذاریم روی بادگرم
گرما در اوستایی گاتاهای زرتشت garema گفته میشده
گرمای شدید = داغ تن سوز ، گرمای تن سوز
akmak = حرکت کردن ( نور ) ، پخش شدن و بسط ( گرما و حرارت )
akız
kızmak : گرم شدن ، حرارت گرفتن
akıb : ( گرما و حرارت ) پخش شده و بسط یافته
kıb
kıv
kıvıldamak : گرم شدن و حرارت گرفتن و شروع به جرقه زدن و سوختن کردن
...
[مشاهده متن کامل]

kıvılcım : جرقه آتش
kıv
kuv
kov
kovurmak : حرارت دادن و برشته کردن ( گوشت و . . . ) ، سرخ کردن
akır یا akur یا akar یا ogor : تابان ( نور ) و حرارت دار ( گرما )
kur
kor یا gor
korumak : گرم کردن ، تابان و پر حرارت کردن ( آتش ) ، حفاظت از آتش ، حفاظت کردن
korum
gorm : گرمی ، حرارت و تابندگی
garm
گرم
. . . . . ترکی

فصل تابستان در زبان ملکی گالی بشکرد
گرما : گرما از لغت ایرانی گر gor به معنی آتش ( گر گرفتن=آتش گرفتن ) ساخته شده واژه ی"گر " نیز از از ریشه هندواروپایی gwher به معنای سوزاندن
ساخته شده که در سنسکریت به شکل gharma به معنای گرما در اوستایی به شکل garəma کار برد داشته و در روسیه به شکل گورت гореть به کار میرود.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان ترکی به جرقه های آتش قُرجاناق و به برشته کردن قؤورماق گفته می شود . قورولماق هم به سوختن گفته می شود . قورقا یعنی گندم برشته شده .

با سلام به ایل بزرگ بختیاری و طایفه ی غیور گرما
تف، حرارت، دما، گرمش، گرمی

بپرس