گرفتگی

/gereftegi/

    obstruction
    eclipse
    block
    blockage
    choke
    embarrassment
    gloom
    kink
    occlusion
    snarl
    tie-up
    obstrution
    depression
    [in comb] eclipse

فارسی به انگلیسی

گرفتگی ایجاد کردن
cramp

گرفتگی پیدا کردن
choke

گرفتگی پیدا کردن شیلنگ
kink

گرفتگی دردناک عضلات
crick

گرفتگی را برطرف کردن
clear

گرفتگی راه
jam

گرفتگی سرخرگ های قلب
coronary thrombosis

گرفتگی شاهرگ قلب
coronary

گرفتگی صدا
gruffness, hoarseness, crack

گرفتگی عضله
cramp, kink, spasm, charley horse

گرفتگی گلو و سینه
cough

گرفتگی لوله
jam, stop

گرفتگی لوله را بر طرف کردن
unstop

گرفتگی هوا
miserable or sultry weather

گرفتگی و درد عضلات پا
shinsplints

مترادف ها

congestion (اسم)
انبوهی، تراکم، ازدحام، گرفتگی، جمع شدن خون یا اخلاط

melancholia (اسم)
دل تنگی، سودا، افسردگی، گرفتگی، مالیخولیا

obstruction (اسم)
جلوگیری، سختی، انسداد، سده، گرفتگی

eclipse (اسم)
گرفتگی، گرفت، کسوف یا خسوف

stasis (اسم)
تعادل، گرفتگی، حالت سکون

crick (اسم)
گرفتگی

پیشنهاد کاربران

انقباض
قبض. . . . حزن. . . . ابتیاع. . . . انسداد. . . . . اندوه. . . .
گیر

بپرس