گرفتن


    to take
    receive
    to catch
    to obtain
    get
    to arrest
    capture
    to conquer
    bag
    clamp
    clasp
    dispossess
    flourish
    invade
    lock
    nail
    obstruct
    pluck
    reception
    recruit
    refine
    root
    shear
    shut
    strip
    suppose
    tackle
    win
    dam
    land

فارسی به انگلیسی

گرفتن اب میوه
extract, express

گرفتن از
divest

گرفتن از حساب
withdraw

گرفتن انگشت به طرف کسی
point

گرفتن با پا
step

گرفتن با چنگ
clutch, hold

گرفتن با چنگال
claw

گرفتن با زحمت
secure

گرفتن با زور
capture

گرفتن با قشون و جنگ
invasion

گرفتن با مهارت
capture

گرفتن به چیزی
rub

گرفتن به زور
confiscate, reduce, requisition, wring, extort, muscle

گرفتن به صحبت
engage

گرفتن به محکمی
clasp, nip

گرفتن بیماری
contract

گرفتن بینی
blow

گرفتن پاس
catch

گرفتن تلفن
dial

گرفتن توپ با دستکش ویژه
catch

مترادف ها

prehension (اسم)
گرفتن، قبض، تسلیم، اخذ، تحویل

gripe (فعل)
ازردن، گرفتن، گله کردن، محکم گرفتن، با مشت گرفتن، نق نق زدن، شکوه کردن

nail (فعل)
زدن، گرفتن، کوبیدن، قاپیدن، بدام انداختن، میخ سرپهن زدن، میخ زدن، با میخ کوبیدن، با میخ الصاق کردن

educe (فعل)
گرفتن، استنباط کردن، استخراج کردن

detract (فعل)
کاستن، کم کردن، گرفتن، کسر کردن، کاهیدن

devest (فعل)
گرفتن، محروم کردن، سلب کردن، عاری کردن

enkindle (فعل)
گرفتن، بر افروختن

obturate (فعل)
بستن، گرفتن، مانع شدن، مسدود کردن

wed (فعل)
گرفتن، عروسی کردن با، بحباله نکاح در اوردن

snatch (فعل)
ربودن، بردن، گرفتن، قاپیدن

grab (فعل)
ربودن، توقیف کردن، گرفتن، چنگ زدن، قاپیدن، تصرف کردن

cease (فعل)
ایستادن، گرفتن، متوقف ساختن، موقوف شدن، دست کشیدن

take (فعل)
بردن، گرفتن، پنداشتن، ستاندن، برداشتن، لمس کردن

receive (فعل)
رسیدن، پذیرفتن، جا دادن، بدست اوردن، گرفتن، وصول کردن، دریافت کردن، ستاندن، پذیرایی کردن از

obtain (فعل)
بدست اوردن، حاصل کردن، گرفتن، فراهم کردن

hold (فعل)
چسبیدن، باز داشتن، گرفتن، نگاه داشتن، منعقد کردن، تصرف کردن، نگه داشتن، در دست داشتن، جا گرفتن

assume (فعل)
فرض کردن، وانمود کردن، بخود بستن، گرفتن، بعهده گرفتن، انگاشتن، بخود گرفتن، پنداشتن، تقبل کردن، تظاهر کردن، تقلید کردن

engage (فعل)
مشغول کردن، گرفتن، از پیش سفارش دادن، نامزد کردن، استخدام کردن، بکار گماشتن، متعهد کردن، درهم انداختن، گیر دادن، گرو گذاشتن، گرو دادن، قول دادن، نامزد گرفتن، عهد کردن

capture (فعل)
گرفتن، اسیر کردن، مبتلا کردن

pickup (فعل)
سوار کردن، گرفتن

catch (فعل)
بدست اوردن، درک کردن، گرفتن، جلب کردن، از هوا گرفتن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن

kindle (فعل)
گرفتن، روشن شدن، بر افروختن

پیشنهاد کاربران

در محاوره:
کسی را دست انداختن، سر به سر کسی گذاشتن، کسی را مسخره کردن. . .
برای مثال:
�گرفتی منو؟!�
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گرفتنگرفتنگرفتنگرفتن
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_فارسی_باستان
ادعاهای نادرست و مغالطه های زبان شناسی است و نیاز به توضیح دقیق علمی دارد. من با منابع معتبر و دانش زبان شناسی به شما پاسخ می دهم و خطاهای ادعایی را مشخص می کنم.
- - -
۱. ادعای �ترکی زبان مادر بشری است�
...
[مشاهده متن کامل]

واقعیت علمی: هیچ شواهد زبان شناسی یا انسان شناسی تأیید نمی کند که زبان ترکی، یا هر زبان معاصر دیگر، زبان �اول بشر� بوده باشد. زبان های تصادفی که امروزه صحبت می شوند هزاران سال پس از شکل گیری زبان انسان تکامل یافته اند.
منابع:
Campbell, L. ( 2013 ) . Historical Linguistics: An Introduction. MIT Press.
Hock, H. H. , & Joseph, B. D. ( 1996 ) . Language History, Language Change, and Language Relationship. Mouton de Gruyter.
- - -
۲. ادعای ریشه یابی �گیر / گیرمک� از ترکی و ادعا درباره �سانسکریت و پهلوی�
فعل فارسی �گرفتن� و ترکی �almak / ısmak� ریشه ی متفاوت دارند.
در سانسکریت، فعل مشابه grabh - به معنای �گرفتن، به دست آوردن� وجود دارد و در فارسی باستان و پهلوی هم شکل های مشابهی دیده می شود ( gəraftan ) . این نشان دهنده اشتراک ریشه هندواروپایی است، نه اینکه فارسی از ترکی گرفته باشد.
تغییر از grabh → gereftan کاملاً با قواعد تحول واجی زبان های هندواروپایی قابل توضیح است و هیچ نیازی به �قالب گیری ترکی� ندارد.
منابع:
Mayrhofer, M. ( 1966 - 1986 ) . Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen.
Windfuhr, G. ( 2009 ) . The Iranian Languages. Routledge.
- - -
۳. ادعای �تمام ساختارهای گرامری ترکی در فارسی هست�
درست است که فارسی و ترکی برخی شباهت های واجی و صرفی دارند، ولی:
فارسی زبان هندواروپایی است و ترکی زبان آلتایی ( ترکی - مغولی ) یا تورکی.
شباهت ها بیشتر تأثیر زبانی و تماس فرهنگی است ( مثلاً پسوندها و برخی ضمایر از زبان ترکی یا عربی وارد فارسی شده اند ) ، نه نشانه یکسانی ریشه ای.
مثال �که، کی، کو� در فارسی با ضمایر ترکی هیچ رابطه ریشه ای ندارد. این یک مغالطهٔ تطبیقی تصادفی است.
منابع:
Comrie, B. ( 1981 ) . The Languages of the Soviet Union. Cambridge University Press.
Johanson, L. ( 1998 ) . The Turkic Languages. Routledge.
- - -
۴. ادعای اشتراک کلمات بین انگلیسی و ترکی
شباهت ظاهری بین کلمات انگلیسی و ترکی ( مثل get و get / g�t�rmek ) همه تصادفی است و هیچ شواهد علمی از رابطه ریشه ای آن ها وجود ندارد.
زبان شناسان به چنین مشابهت های �سطحی� اهمیتی نمی دهند، مگر اینکه تغییرات واجی و تاریخی به روشنی قابل اثبات باشد.
- - -
۵. ادعای �تمام انسان ها از ترکان منشأ گرفته اند�
این ادعا کاملاً غلط و بی پایه علمی است. انسان مدرن ( Homo sapiens ) از آفریقا منشأ گرفته و زبان های امروزی میلیون ها سال پس از مهاجرت های انسان تکامل یافته اند.
منابع:
Stringer, C. ( 2012 ) . The Origin of Our Species. Penguin Books.
Diamond, J. ( 1997 ) . Guns, Germs, and Steel. W. W. Norton & Company.
- - -
جمع بندی
1. زبان ترکی زبان مادر بشر نیست و چنین ادعایی مبتنی بر حدس و مغالطه است.
2. ریشه فعل �گرفتن� در فارسی کاملاً هندواروپایی است، نه ترکی.
3. شباهت های جزئی بین فارسی و ترکی مربوط به تأثیر زبانی و تماس های تاریخی است، نه هم ریشه بودن کامل.
4. شباهت ظاهری کلمات بین زبان ها ( انگلیسی و ترکی ) صرفاً تصادفی است.
5. ادعاهای قوم گرایانه درباره منشأ همه انسان ها از یک قوم خاص، علمی نیست و کاملاً نادرست است.
- - -

همون گرب رو هم در ساختار گرامر ترکی میتونی بفهمی چجوری ساخته شده، با پ حالت کامل گیریپ یا گیریب و معنی کامل داره عین گرب ، اروپایی ها میدونند ترکی زبان مادر بشری هست و اولین بار دو زبان شناس فرانسوی فهمیدن
...
[مشاهده متن کامل]
و با مشورت با زبانشناسای روسیه که در حوزه تورکولوژی خیلی مهارت داشتند مقامات سیاسی گفتند از اطلاع رسانی این مطلب خودداری کنید چون پیامدهای سیاسی غیر قابل پیش بینی داره. اینکه طرف میگه این کلمه پهلوی هست میگی اقا تمام این کلمات در ترکی هست میگه نه توهم زدی، اقا یکی دوتا کلمه تصادف و توهم هست اینهمه فعل فارسی که ترکی هست، گرامر ترکی فارسی توهمه اخه، ضمایر که بصورت التصاقی از کلمه اوز ترکی ساخته شده چی، ازما شده از ما، ازو شده از او، ازونا شده از اونا، ازینا شده از اینا، حتی ما ابن ارتباطات رو در ترکی و عربی هم میبینیم بصورت کاملا واضح مثل اخو و اقو، اخول و اقول، انت و انده، یا دخل و تاخیلماک ترکی هر دو به یک معنی، یا بردی با فتحه که الان ضمه شده که همون وردی هست و خود ترکا هم هزار سال پیش بردی میگفتند، یا ورینگ و برینگ انگلیسی، اینهمه مطلب و اشتراکات رو کسی نمیتونه بگه تصادف زیرا که در گرامر زبان ترکی هست، حالا هم در خصوص گیریفتن اگه بگیم ترکی هست اشتباه نگفتیم اگه بگیم سانسکریت هست اشتباه نگفتیم و اینجوری نیست که لزوما باید متعلق به یک زبان باشد، تمام اقوام دنیا از شرق پخش شده اند و فرهنگ و نمادها و زبانها اشتراکات بسیار زیادی دارند، حتی تامغاها و نمادها روی لباس یک تورک و افریقایی و سرخ پوست و یا بومی امریکای جنوبی یکی هست یعنی علامت بایداق رو میتونی روی لباس سنتی همه ببینی اینا نمبتونه تصادف باشه مخصوصا که تعداد نمادها کم هست لذا باز یاد کتاب دکتر جین مد لاک میفتم که همه انسانها رو مشتق شده از ترکا میدونه

دلیل حفظ فرمت و یکی بودن با ترکی پایه ای بودن کلمه هست
وانکوندن. [ ن ِ ن ِ د َ ] ( هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند به معنی گرفتن باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) .
گیرش، ستدن
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گرفتنگرفتنگرفتنگرفتن
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گرفتنگرفتنگرفتنگرفتن
گرفتن. در ترکی کلماتی مانند گیریشماق، گیرره ماق به گیر انداختن. گاها در ترکی میگن گیره سالدیم، یعنی گرفتمش.
جلب
بِیتَن
صرف:بیتمِه، بیتی، بیته، بیتمی، بیتنی، بیتِنِه
گویش طالقانی
واژه گرفتن
معادل ابجد 750
تعداد حروف 5
تلفظ gereftan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: garaftan]
مختصات ( گِ رِ تَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
گرفتن
مشاهده میشود که واژه گرفتن چکونه در طول ایام بصورت فرم اولیه ریشه هندواروپائی خود باقی مانده.
ریشه هندواروپائی گرفتن، گربه - grebh ودر فارسی باستان گرب grab ودر سانسکریت گرناتی grnati, در المانی و انگلیسی گرب grab ودر روسی گرابیت grabit شکل کرفته.
...
[مشاهده متن کامل]

( یاد آوری، همیشه طبق قوانین دستوری ریشه های هندو اروپائی یک خط تیره - یا : قرار میگیرد )

انتخاب کردن ، اخذ کردن
اقتباس
پذیرفتن ، اخذ کردن
در زبانِ اوستایی واژه یِ ( گرو ) را به چمِ ( گرفتن ) داریم. هر چند واژگانِ دیگری همچون ( گرپتَ ) را نیز در این زبان داریم. در زبانِ آلمانی نیز واژه یِ ( greifen بخوانید:گرایفِن یا گغایفِن ) به چمِ ( گرفتن ) آمده است. این واژگان همگی با یکدیگر همریشه هستند.
آغاز باریدن یا شروع به وزیدن کردن
سلب
سرزنش کردن
مانع چیزی شدن
شعله ور شدن
انتخاب کردن و . . . .
ریشه ی واژه ی #گره #گیر_کردن #گرفتن ✅
گره از گیلمک یا کیلمک به معنی بافتن - در هم رفتن - گره خوردن است و واژه ی گیلگه لی باش از این فعل است.
به صورت گره وارد زبان فارسی شده است. ♦️
و احتمالا واژه ی گیر کردن و گرفتن هم از این بن است.
...
[مشاهده متن کامل]

در تفسیر های دوم گیر را از گیرمک به معنی وارد شدن یا داخل شدن دانسته اند از تفسیر به دام افتادن به جایی وارد شدن و گرفتار شدن است.

ستاندن، ستدن، اتخاذ، سلب
گرفتن: در پهلوی به همین شکل و همچنین به شکل گرپتن griptan کار برد داشته است.
( ( اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبیّ و وصی گیر جای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 209 )

اتخاذ
درگویش بهابادی یعنی اِسّوندَن
ستدن
اخذ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)