گرفتاری

/gereftAri/

    embarrassment
    entanglement
    preoccupation
    worry
    captivity
    seizure
    busyness
    corners
    doubt
    embroilment
    encumbrance
    hitch
    hot water
    involution
    involvement
    jam
    knot
    load
    matter
    nuisance
    pass
    pickle
    plight
    pressure
    problem
    question
    rush
    scrape
    slavery
    snag
    strait
    tangle
    thorn
    tie-up
    trouble
    woe
    hang-up
    hassle
    headache
    hot potato
    bind
    cares
    arrest

فارسی به انگلیسی

گرفتاری زندگی
hardship

گرفتاری شدید
predicament

گرفتاری عظیم
hot seat

مترادف ها

scrape (اسم)
خراش، گرفتاری، گیر، خراشیدگی، اثر خراش

ado (اسم)
گرفتاری، خرخشه

involvement (اسم)
گرفتاری، درگیری

plight (اسم)
گرفتاری، موقعیت، مخمصه

entanglement (اسم)
گرفتاری، گیر

captivity (اسم)
گرفتاری، اسارت، گفتاری فکری

hitch (اسم)
گرفتاری، مانع، محظور، گیر، پیچ وخمیدگی

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

constraint (اسم)
گرفتاری، توقیف، قید، محدودیت، اجبار، اضطرار، فشار

mire (اسم)
گرفتاری، باتلاق، باطلاق، کثافت، لجن، گل وشل

drawing (اسم)
گرفتاری، طرح، نقشه کشی، رسم، قرعه کشی، ترسیم، هنر طراحی، تابلو نقاشی

snarl (اسم)
گرفتاری، گره، بغرنجی، تله، شوریدگی، کمند، گوریدگی

encumbrance (اسم)
بار، گرفتاری، قید، مانع، گرو، اسباب زحمت، سربار

nodus (اسم)
گرفتاری، اشکال، گره

tanglement (اسم)
گرفتاری، اشفتگی، گیر، گره، گوریدگی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی گرفتاری از ریشه ی دو واژه ی گرفت و آری فارسی هست خود واژه ی گرفت از ریشه ی واژه ی گرفتن فارسی هست و خود واژه ی آری از ریشه ی واژه ی آریا فارسی هست
...
[مشاهده متن کامل]

لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گرفتاریگرفتاریگرفتاریگرفتاریگرفتاریگرفتاری
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/زبان_فارسی_باستان
هچل .
خنس و فنس
حیص و بیص
خنس
ابتلا، اسارت، حبس، قید، تعب، تنگنا، دردسر، سختی، گیر، مخمصه، اشتغال، مشغولیت، رنج، مصیبت، دلباختگی، دلدادگی، عاشقی
گیرودار
هچل
مخمسه
مشغله
بیص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)