rod
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
انجمن، چماق، باشگاه، کانون، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود
چوب خیزران، عصا، گرز، تنبیه با چوب، خط کش، خط کش پهن برای زدن بچه
چوگان، گرز، چکش، پتک، چکش چوبی، کلوخ کوب
چماق، گرز، عمود، کوپال، گل جوز، پوست جوز، راف، گول زدنی
عصا، چوب میزانه، ترکه، گرز، چوب گمانه
چماق، گرز، تخماق، توپوز، چکش چوبی
چماق، گرز، واحد یموت
پیشنهاد کاربران
چکیده
چکیده ٔ تو ز مغز یلان کنداعلام
حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام.
شمس دهستانی ( از انجمن آرا ) .
چکیده ٔ تو ز مغز یلان کنداعلام
حسام تو ز سر دشمنان دهد پیغام.
شمس دهستانی ( از انجمن آرا ) .
گرز= از وسایل جنگی که در گذشته استفاده می شد.
گرز:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "گرز " می نویسد : ( ( گرز در پهلوی در ریخت ورز warz یا ورز wazr بکار می رفته است. پنداشته شده است که این واژه از وَجْرا ، در هندی باستان برآمده است . "وجرا" نام گرزی پرآوازه بوده است که ایندرا، خدای جنگ آور هندو، در نبرد با دیوان از آن بهره می جسته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به فرّ جهاندار بستش میان ؛
به گردن برآورد گرز گران. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "گرز " می نویسد : ( ( گرز در پهلوی در ریخت ورز warz یا ورز wazr بکار می رفته است. پنداشته شده است که این واژه از وَجْرا ، در هندی باستان برآمده است . "وجرا" نام گرزی پرآوازه بوده است که ایندرا، خدای جنگ آور هندو، در نبرد با دیوان از آن بهره می جسته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به فرّ جهاندار بستش میان ؛
به گردن برآورد گرز گران. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. )
تپوز، دبوس
در زبان لری بختیاری به معنی
درز. شکاف
gerz
درز. شکاف
گُرز -
واژه ی ترکی آن می شود: دَگَنَگ ( دَگَنَک ) !
واژه ی ترکی آن می شود: دَگَنَگ ( دَگَنَک ) !