دیکشنری
مترجم
بپرس
گردگیری کردن
cordon
embrace
enclose
to dust
to clean down
dust
دنبال کنید
مترادف ها
dust
(فعل)
پاشیدن، ریختن، گردگیری کردن، گرد گرفتن از
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها