گردگیری

/gardgiri/

    dusting
    encirclement
    siege

فارسی به انگلیسی

گردگیری کردن
cordon, embrace, enclose, to dust, to clean down
dust

مترادف ها

whisk (اسم)
ماهوت پاک کن، گردگیر، گردگیری، مگس گیر، حرکت سریع و جزیی، کلاله یا دسته مو

dust-up (اسم)
نزاع، سر و صدا، دعوا، گردگیری

پیشنهاد کاربران

بپرس