گرده

/garde/

    kidney
    powdery substance
    pounce
    pollen
    circular
    disc
    disk
    flour
    knob
    loin
    powder
    hip
    poilen
    round loaf

فارسی به انگلیسی

گرده افشاندن
pollinate

گرده افشانی
pollination

گرده افشانی چلیپایی کردن
cross-pollinate

گرده افشانی کردن
pollinate

گرده ای
lumbar, renal

گرده برداری
tracing designs, stencil

گرده برداری کردن
stencil

گرده تباهی
nephrosis

گرده تبسی
nephritis

گرده خون پستانداران
platelet

گرده دار
glaucous

گرده روی برخی برگها و میوه ها
bloom

گرده سان
knobby

گرده فشانی
pollination

گرده ماهی
gibbous, convex, ridged

گرده ماهی دار شدن
camber

گرده ماهی دار کردن
camber

گرده ماهی در باده
rumble strip

گرده نان
loaf, roll

مترادف ها

granule (اسم)
دانه، گرده، دانه ریز، جودانه

disk (اسم)
دایره، قرص، دیسک، صفحه، گرده

disc (اسم)
پولک، دایره، قرص، دیسک، صفحه، گرده

pollen (اسم)
گرده، دانه گرده، گرده افشانی کردن

kidney (اسم)
کلیه، مزاج، نوع، خلق، گرده، قلوه

loin (اسم)
گرده، کمر، صلب، گوشت گرده

haunch (اسم)
کفل، گرده، گوشت ران و گرده

feuilleton (اسم)
گرده، پاورقی

hunkers (اسم)
کفل، گرده، لنبر

پیشنهاد کاربران

گُرده، با ضمه روی گ ، در گویش دشتی همان کلیه را گویند
گِرده، با کسره زیر گ، نوعی نان محلی در دشتی و بوشهر
گُرده به پارسی می شود کلیه گُرده ، گُلده ، گُلوه، کلوه و قلوه
واژه گرده
معادل ابجد 229
تعداد حروف 4
تلفظ gorde
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gurtak] ( زیست شناسی ) [قدیمی]
مختصات ( گَ دِ ) ( اِمر. )
آواشناسی garde
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
در گویش تاتی گِرده به نوعی نان ( شیرمال ) گفته میشود وگَرده به شد گفته میشود.
گِرد در زبان کردی میانی لهجه اردلانی و کردی جنوبی: ۱. گرفتن، ۲. دایره.
گُرد در گویشای گوناگون زبان کردی: چوب وسط تار در بافندگی، چابک، زرنگ، فرصت، قهرمان، پهلوان، توان، نیرو، شمشیر، کلیه
پشت؛ بالای کمر
این واژه پارسی اصیل هست
یک صرب المثل تو خراسان ( مشهد ) هست میگه
ن برده ن خرده گرفته درده گرده
گرده - این سروده نظامی را دهخدا در بخش گره نان اورده که درست نیست باید انرا در بخش گرده مردمان میاورد و پهلوی پهلوانان و گرده گردنان درست است
درم پهلوی پهلوانان بتیغ
خورم گرده گردنان بی دریغ
...
[مشاهده متن کامل]

-
گرده هم کلیه است و هم گرده گاه که پهلو است - بیا گرده من بنشین = بیا پهلوی من بنشین -
بدان هم که بودی نماند همی
بر و گردگاهم خماند همی
فردوسی
بزد نیزه بر گرده گاه دو گرد
برآورد و زد بر زمین کرد خرد .
بزد نیزه بر گرده گاه دگر
به کامش برافشاند خون جگر
اسدی
درم پهلوی پهلوانان به تیغ
خورم گرده گردنان بی دریغ
همان گرده نرم چون لیف خز
کزو پخته شد گرده گرده پز
زاتش و آبی که بهم در شکست
پیه در و گرده یاقوت بست
به دریا رسد در فشاند ز دست
کند گرده کوه را لعل بست
نظامی
عصیب و گرده برون کن وزو زونج نورد
جگر بیاژن و آگنج ازو بسامان کن
کسایی
ز کین بسته بر گرده پیل کوس
به زابل سپه برد خواهد ز طوس
عثمان مختاری غزنوی
- - - -
مغز و دل و جگر و شش و زهره و سپرز و گرده و دوازده مجریست
ناصر خسرو
وانکه او کرد گردنی با تو
شیر خشم تو گرده ران برداشت
خاقانی

گرده= پشت، بالای کمر
پشت، بالی کمر
پشت، بالای کمر
در گفتار لری :
گِرده = نوعی نان خیلی ضخیم و کلفت که گرد می باشد.
گِردله= هر چیز گِرد، نمدی گِرد که بر روی اسب می گذارند.
گِرده کان = گردو
گُرده = پشت شانه و مهره های کمر، کمر

...
[مشاهده متن کامل]

گُرداله = کلیه، قلوه ( شاید چون که مانند گُرده و کمر است )
آدم گُرده دار = توانمند
گَرد = گشتن، چرخیدن
گَردن = گردن، بین سر و شانه، چیزی که می چرخد
گَرت، گَرد، گَرته، گَرده = خاک ریزی که در هوا می چرخد

میتونه یکی از معانی زیر رو داشته باشه :
۱. اسم یک نان هست ( نون گرده ) که خیلی از شهرای ایران میپزنش [ گِ ر دِ]
۲. کمر و پشت [ گُ ر دِ]
مثال : آقای دکتر گُردَم درد میکنه چند روزه
۳. میتونه منظور نویسنده یا گوینده " اون چیزی که گرد هست" باشه. [ گِر دِ]
...
[مشاهده متن کامل]

* بابایی گردو چیه ؟
* همونی که امروز صبح باهم خوردیم با پنیر و چای پسرم
*آها همون چیز گِرده که قهوه ای بود؟
*آفرین پسرم درست حدس زدی
۴. [گَ ر دِ] به انگلیسی میشه pollen و بخشی حیاتی از گل که برای گرده افشانی و امتداد حیات گل ها بکار میره

گُرده:درزبان پهلوی معنی کلیه یا قلوه را داشته است واکنون گرده به قسمت گردی بالای کمر گویند .

گُرده ( Flank ) : [اصطلاح کوهنوردی] یال هایی که شیب آن ها زیاد بوده و بیشتر از مناطق سنگی و صخره ای تشکیل شده باشند، گُرده نامیده می شود.
منبع https://sporton. ir

پشت
بالای کمر
گرده ی زمین : ( بکسرگاف ودال ) کره ی زمین
گُرده در گویش کرمان یعنی پهلو ، کنار
گُرده در گویش یزدی پهلو ، کنار، پشت سر _ قلوه
در گویش کرمانی یعنی دل و روده و قلوه و جگر
واژه گرده درگویش بختیاری که نوعی از نان گردوضخیم است. ولی دراینجا واژه ( گُرده ) موردنظراست که درگویش بختیاری، هم به معنی پشت وکتف میباشدو واژه ای بنام گُرداله است که به معنی کلیه ویا قلوه میباشد.
گُرده
به معنایه پشت ، بالای کمر
در زبان لری بختیاری به معنی
نان گرد
gerdeh
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس