promenade
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
راه رفتن، گردش کردن، سیر کردن، گام زدن، تفرج کردن، پیاده رفتن
گردش کردن، گردش رفتن، تفرج کردن
گردش کردن، سفر کردن، سکندری خوردن، پشت پا خوردن یازدن
تغییر کردن، دور زدن، گردش کردن، سیر کردن، چرخیدن، گردیدن
به گردش درآوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
گردش کردن
گردش کردن، سیار بودن، مسافرت تبلیغاتی کردن
گردش کردن، سرگردان شدن، پرسه زدن، راهزنی دریایی کردن، اواره شدن، ول گردیدن
پیشنهاد کاربران
به گردش رفتن