عمل، گردش، اداره، ساخت، بهره برداری، گرداندن، عمل جراحی، عملکرد
قطع کردن، عمل کردن، بکار انداختن، اداره کردن، گرداندن، راه انداختن، بفعالیت واداشتن، بهره برداری کردن، دایر بودن، عمل جراحی کردن
اداره کردن، گرداندن
اداره کردن، ضبط کردن، سرپرستی کردن، از پیش بردن، گرداندن، مباشرت کردن
عطف کردن، تغییر دادن، بر گرداندن، پیچاندن، وارونه کردن، تبدیل کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، منحرف شدن، معطوف داشتن، چرخ زدن، پشت و رو کردن، تاه زدن، گشتن، گرداندن، معکوس کردن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، دگرگون ساختن
واداشتن، پیچاندن، چلاندن، گرداندن، زور اوردن، بزور قاپیدن و غصب کردن
گرداندن، چرخیدن
خم کردن، کج کردن، منحنی کردن، صرف کردن، گرداندن