جفت کردن، انباشتن، متراکم کردن، گرد امدن، جمع شدن، گرد اوردن، سوار کردن، فراهم اوردن، هم گذاردن، انجمن کردن
متراکم کردن، توده کردن، گرد اوردن
متراکم کردن، جمع کردن، گرد اوردن، فراهم اوردن، وصول کردن، فراهم کردن، جمع اوری کردن، مدون کردن
گرد اوردن، همگرادنی کردن، تالیف کردن
گرد اوردن، فراهم کردن، رژه رفتن، فراهم امدن، دسته دسته شدن