load (فعل)بار کردن، پر کردن، گرانبار کردن، بار زدن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردنimpose (فعل)مالیات بستن بر، تحمیل کردن، گرانبار کردن، اعمال نفوذ کردنfreight (فعل)حمل کردن، بار کردن، گرانبار کردنoverweigh (فعل)گرانبار کردن، سنگین تر بودن از، ظلم کردن