خنازیر، گراز، خوک، ادم حریص و کثیف، قالب ریخته گری
hog(اسم)
گراز، خوک
pork(اسم)
گراز، خوک، گوشت خوک
tusker(اسم)
گراز، دارای دندان گراز، فیل عاج دار
پیشنهاد کاربران
در پارسی میانه: وِراز
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود. ... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴ • تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴ • حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است ) • فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵ • غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶ • فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
گراز یا خوک وحشی اورآسیا یا خوک وحشی، نوعی خوک است که نیای اکثر خوک های اهلی به شمار می رود. این حیوان، بومی بیشتر مناطق شمالی و مرکزی اروپا، و نواحی مدیترانه ای ( از جمله کوه های اطلس در شمال آفریقا ) و بیشتر مناطق آسیا است. نسل این حیوان در شمال آفریقا و برخی نقاط اروپا منقرض شده است. گراز توسط انسان به نقاط دیگر دنیا از جمله بخش هایی از ایالات متحده و آرژانتین و نیز استرالیا وارد شده است. گراز دارای ناخن های درازی است و در صورت مواجهه با خطر ناخن می کشد. ... [مشاهده متن کامل]
بدن گراز بسیار متراکم است، سر بزرگ و پاها نسبتاً کوتاه است. خز او از موهای زبر و ضخیم و بلندی است که در پشت سر و گردن تا شانه و تا وسط بدن بلندتر است. رنگ آن از خاکستری تیره تا سیاه و قهوه ای متغیر است. اما در نواحی مختلف تنوع رنگی زیادی مشاهده می شود به طوری که گرازهای مایل به سفید در آسیای میانه دیده شده اند. گرازها در بچگی روشن تر همراه با خطوط قهوه ای هستند اما با بالا رفتن سن این خط ها کمرنگ تر شده و در بزرگسالی خاکستری یا قهوه ای تیره می شوند. گرازهای نر بزرگسال از ۱۰۰ تا ۱۵۰ سانتی متر طول دارند و ارتفاعشان از شانه تا زمین به ۹۰ سانتیمتر می رسد. میانگین وزنشان بین ۷۰ تا ۱۰۰ کیلوگرم می باشد. با وجود این، تفاوت وزن در میان گرازها زیاد است گزارش هایی از شکار گراز به وزن ۱۵۰ کیلوگرم و حتی گزارشی از یک نمونه فرانسوی در سال ۱۹۹۹ به وزن ۲۳۰ کیلوگرم نیز شده است. گرازهای کوه های کارپات به وزن ۲۰۰ کیلوگرم ثبت شده اند و این در حالی است که گرازهای روسی و رومانیایی می توانند به وزن ۳۰۰ کیلوگرم نیز برسند. دندان های آن ها می تواند برای دفاع و جنگیدن و حفر زمین به کار آید. عاج های یک نر بزرگسال حدوداً ۲۰ سانتیمتر می شود که به ندرت بیش از ۱۰ سانتیمتر آن بیرون از دهان می آید. اما در مواردی استثنایی طول عاج به ۳۰ سانتیمتر نیز رسیده است که در بیرون از دهان به شکل خمیده و به طرف بالا آمده است. در جنس ماده دندان ها کوتاهتر است و به طور استثنایی در ماده های مسن به صورت خم شده درآمده اند. حساسیت بویایی گراز ۲۰۰۰ برابر انسان است. گرازها تقریباً هر چیزی که قابل خوردن باشد را می خورند و از نظر تنوع غذایی با انسان رقابت می کنند. آنها غذاهای گیاهی مانند ریشه، ساقه، برگ و دانه های مختلف و غلات، حبوبات، میوه جات، غذاهای حیوانی چون انواع بی مهرگان، حشرات و لارو آنها، کرم خاکی، حلزون، و مهره دارانی چون ماهی، جوندگان، قورباغه ها و مارمولک ها و لاشه حیوانات بزرگ را نیز می خورند.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
کاتبت را گو :نویس خازنت را گو:بسنج ناصحت رو گو:گُراز و حاسدت را گو:گداز منوچهری دامغانی
گِراز در شاهنامه احتمالا سلاحی جنگی استدکه با آهن ساخته میشود و ساخته ی هوشنگ است مانند بیت زیر: چو بشناخت آهنگری پیشه کرد. . . گِراز و تبر، ارع و تیشه کرد
گراز : یکی از خدایان تثلیث هندو ویشنو نام دارد . در اساطیر دین هندوستان یکی از جلوه های دهگانه ویشنو برای خدمت رسانی به مردم می باشد . از دیگر جلوه های دهگانه ویشنو در آیین هندو می توان به : ماهی، لاک پشت ، موجود نیمه آدم و شیر ، کوتوله ، راما ( Ram� ) ی تبر به دست ، راما ، کریشنا ( Krishna ) ، بودا ( Buddha ) و کَلکی ( Kalki ) . اشاره کرد . بودا حکیم بنیانگذار بودیسم و کَلکی موعود آخرالزمان است که به اعتقاد هندوان برای اصلاح جهان ، شمشیر به دست و سوار بر اسب سفید ظاهر خواهد شد . ... [مشاهده متن کامل]
رجوع شود به ( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398: 34 )
تکواژشناسیِ واژه یِ ایرانیِ " ویراژ ": این واژه از دو تکواژِ " وی. راژ " ساخته شده است: 1 - پیشوندِ " وی": پیشوندِ "وی" پیشوندی در زبانهای پارسی میانه - پهلوی و اوستایی بوده است که در زیرواژه یِ " وی" از همین تارنما به این پیشوند پرداخته ام. نیاز به یادآوری است که پیشوندِ " وی" در زبانِ پارسیِ نوین بیشتر به ریختِ " گُ" درآمده است. ... [مشاهده متن کامل]
2 - تکواژِ " راژ ": " راژ " با واژه یِ اوستاییِ " رَز " به چمِ " راست کردن، به خط کردن، ردیف کردن" همریشه است. ( در زیرواژه یِ " رز" یا " راز" از همین تارنما به ریشه یِ این واژه و چمهایِ آن پرداخته ام. ) نیاز به یادآوری است که "راژ" با واژه یِ " راز" که بُن کنونیِ " راختن/راشتن" است، یکی و اینهمان است که در واژگانی همچون ( افراختن/افراشتن با بُنِ کُنونیِ " افراز ( اف. راز ) " به زیبایی نمایان است. درباره یِ " راژ" و " راز" : به همان دلیلی که ما در زبانِ پارسیِ میانه کارواژه ای بنامِ " واختن" با بُنِ کُنونیِ " واز" داشته ایم که با واژگانِ " واژ" و " واج" همریشه هست، بهمین گونه واژه یِ " راختن" با بُنِ کُنونیِ " راز" داشته ایم که با واژگانِ " راژ" و " رَج" همریشه است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پس ما می توانیم به جایِ " راژ"، از " راختن/راز" و به جایِ " پیشوندِ " وی"، از پیشوندِ " گُ" نیز بهره ببریم؛ پس در پیِ آن، ما کارواژه ای به نامِ " گُراختن" با بُنِ کُنونیِ " گُراز" را خواهیم داشت که سببیِ ( =Kausativ ) آن، کارواژه یِ " گُرازاندن" با بُن کنونیِ " گُرازان" خواهد بود ( بمانندِ خوردن/خوراندن ) .
خوک دشتی . [ ک ِ دَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوکی که در دشت زیست می کند : مریخ دلالت کند بر شیران و پلنگان و گرگان و خوک دشتی . ( التفهیم ) .
خوک وحشی . [ ک ِ وَ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گراز. رجوع به گراز شود.
گراز به پارسی کهن می شه virāz یا varāz و به گ دگرگون شدن خیلی از واژگان این مدلیه
گُراز : دکتر کزازی در مورد واژه ی "گُراز " می نویسد : ( ( گراز گونه ای است از بیل که در کشاورز ی به کار برده می شود . بر پایه ی هنجارهای زبانشناختی ، ریخت کهن و پهلوی آن ورزا wraz می تواند بود. ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( چو بشناخت ، آهنگری پیشه کرد ؛ گُراز و تبر ، ارّه و تیشه کرد. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )