گذشت

/gozaSt/

    forbearance
    forgiveness
    generosity
    mercy
    pardon
    remission
    go-by
    lenity
    passage
    passing
    progress
    quarters
    sufferance
    tolerance
    toleration
    generous
    disposition
    ability to do without a thing

فارسی به انگلیسی

گذشت از تقصیر دیگران
charity

گذشت چیزی که جریان دارد
lapse

گذشت راه
track

گذشت زمان
lapse

گذشت کردن
forbear, forgive, remit, spare, to make concessions, to waive ones claim

گذشت کردن از
to overlook or remit, to waive, to do without

مترادف ها

forgiveness (اسم)
عفو، گذشت، بخشش، مغفرت

remission (اسم)
تخفیف، عفو، گذشت، خمود، بخشش، امرزش، بهبودی بیماری

remittal (اسم)
عفو، گذشت، بخشش، امرزش

amnesty (اسم)
عفو عمومی، گذشت

pardon (اسم)
گذشت، پوزش، حکم، بخشش، فرمان عفو، امرزش

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی گذشت از ریشه ی واژه ی گذیدن فارسی هست خود از واژه ی از ریشه ی واژه ی گزیدن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گذشتگذشتگذشتگذشت
سپری
چشم پوشی از اشتباه دیگران وبخشیدن
رفت
رد شد
سپری شد
در این ماجرا هیچ جای گذشت نیست.
بخشیدن خطای دیگران
چشم پوشی

رد شدن ، عبور کردن