گذشت از تقصیر دیگرانcharityگذشت چیزی که جریان داردlapseگذشت راهtrackگذشت زمانlapseگذشت کردنforbear, forgive, remit, spare, to make concessions, to waive ones claimگذشت کردن ازto overlook or remit, to waive, to do without
forgiveness (اسم)عفو، گذشت، بخشش، مغفرتremission (اسم)تخفیف، عفو، گذشت، خمود، بخشش، امرزش، بهبودی بیماریremittal (اسم)عفو، گذشت، بخشش، امرزشamnesty (اسم)عفو عمومی، گذشتpardon (اسم)گذشت، پوزش، حکم، بخشش، فرمان عفو، امرزش
چشم پوشی از اشتباه دیگران وبخشیدنرفترد شدسپری شددر این ماجرا هیچ جای گذشت نیست.بخشیدن خطای دیگرانچشم پوشیرد شدن ، عبور کردن+ عکس و لینک