گذرنامه

/gozarnAme/

    passport
    pass
    passport

مترادف ها

pass (اسم)
رد، راه، پروانه، گذرگاه، بلیط، گردونه، عبور، معبر، جواز، گذر، گدوک، گذرنامه

passport (اسم)
تذکره، کلید، گذرنامه، وسیله دخول

پیشنهاد کاربران

پته
خط راه. [ خ َطْ طِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط جواز. گذرنامه. || پروانه راهداری. ( ناظم الاطباء ) .
ویزا، روادید، تذکره
روادید

بپرس