گذران کردن


    to subsist
    to get along
    to fare
    to shift

فارسی به انگلیسی

گذران کردن با سختی
scrape

مترادف ها

get on (فعل)
کار کردن، پیش رفتن، گذراندن، موفق شدن، گذران کردن

fare (فعل)
گذراندن، گذران کردن

subsist (فعل)
ماندن، خوراک دادن، گذران کردن، زیست کردن

پیشنهاد کاربران

زندگی را پیش بردن
امرار معاش کردن
باری به هر جهت زندگی کردن
زندگی را به سر آوردن
سر و ته زندگی را به هم آوردن

بپرس