به لری میشه
حاس که
گداَ
شبکوک ، خواهشگر
شبکوک
ساسی. ( ع ص ، اِ ) گدا و گدائی کننده . ( برهان ) ( شرفنامه منیری ) ( رشیدی ) . گدا و دریوزه گر. ( جهانگیری ) ( استینگاس ) ( ناظم الاطباء ) :
چه خیزد ز اول ملکی که در پیش دم آخر
بود ساسی و بی سامان چه ساسانی چه سامانی.
... [مشاهده متن کامل]
سنائی.
خاک پاشان دیگرند و بادپیمایان دگر
کی توان مر ساسیان را تخم ساسان داشتن.
سنائی.
همه ساسی نهاد و مفلس طبع
باز در سر فضول ساسانی.
سنائی.
پس مردمان زبان به عیب این ساسان [ ساسان بن بهمن ] نشر کردن و دنأت همت او را شرح دادن دراز کردند. . . والی یومنا هذا هر فرومایه را که عیب و سرزنش کنند ساسی خوانند، و گدایان را ساسی و ساسانی گویند . ( تاریخ بیهق ص 42 ) .
- ساسی سرای ؛ گداخانه. رجوع به ساسی سرای شود.
- ساسی نهاد ؛ گداطبع. فرومایه. رجوع به ساسی نهاد شود.
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز هم صحبت بد جدایی جدایی
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گدا صفتی کیمیاگری داند
حافظ
گدا چون کرم بیند و لطف و ناز
نگردد به دنبال بخشنده باز
بوستان سعدی
راهنشین. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) که در راه بنشیند. که بر سر راه بنشیند. || کنایه از گدا و مردم بی خانمان. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی متعلق بکتابخانه مؤلف ) . کنایه از گدا و بی خانمان که بر سر راه نشسته گدایی کند. ( از برهان ) ( ارمغان آصفی ) ( آنندراج ) ( بهار عجم ) ( از فرهنگ نظام ) . چنانچه دریوز گدایی را گویند که از درها جوید، راه نشین گدایی را گویند که بر سر راهها بنشیند و سؤال کند. ( رشیدی ) . گدا که در معابر بنشیند سؤال را. ( یادداشت مؤلف ) . گدا. ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
دلخواه که هست ماه خرگاه نشین
خورشید بود بکوی او راه نشین
از دیده من برون نخواهد رفتن
کو شاه من است و چشم من راهنشین.
الهی همدانی ( از نظام ) .
|| خاک نشین و اهل خاک که کنایه از افتاده و متواضع باشد :
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین ساغر مستانه زدند.
حافظ.
با من راه نشین خیز وسوی میکده آی
تا ببینی که در آن حلقه چه صاحب جاهم.
حافظ.
|| کنایه از مسافر و راهگذار. ( بهار عجم ) ( از آنندراج ) ( ارمغان آصفی ) . || غریب. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از رشیدی ) ( لغت محلی شوشتر ) . || قاصد. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ) . قاصد و پیک. ( ناظم الاطباء ) . || کنایه از طبیبی که بر سر راه نشیند و دارو فروشد. ( رشیدی ) ( ارمغان آصفی ) ( بهار عجم ) ( آنندراج ) . طبیبی که بواقع طبیب نیست کلاشی و دکانداری را بر سر راه نشیند :
متاع من که خرد در دیار فضل و ادب
حکیم راه نشین را چه رفت در یونان.
سعدی.
طبیب راه نشین قدر عشق نشناسد
برو بدست کن ای مرده دل مسیح دمی.
حافظ.
|| کنایه از کسی که بسیار راه میرفته باشد. ( برهان ) ( لغت محلی شوشتر ) . || آشکار و هویدا. ( ناظم الاطباء ) . || عاشق شیدا. ( لغت محلی شوشتر ) . ( در معنی اخیر جای دیگر دیده نشد ) .
گئده در ترکی به معنی یارو
آی گئده گل بورا
معنی ؛ هوی یارو بیا اینجا ببینم
کسی که اهل خرج کردن نیست
میشه خیابان نشین
در گذشته برخی بر کودکان خود نام گدا می نهادند ، مثلن ، در همسایگی ما بانویی بود که نامش گدا بود و اورا گدا خانم صدا می کردن
اهل دریوزه ؛ گدا :
گفت در دین اهل دریوزه
بیست پا را بس است یک موزه.
سعدی.
واژه ی " گدا ی" فارسی ، پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه به شکل " تکدی " در آمده و دوباره به زبان فارسی بازگشته است و امروزه با همان شکل تغییر یافته در زبان فارسی کاربرد دارد .
تلنگی. [ ت ُ ل َ ] ( ص، اِ ) نیازمند و خواهش کننده و گدا. ( برهان ) . خواهش کننده و خرگدا. ( فرهنگ رشیدی ) . حاجتمند. ( شرفنامه ٔ منیری ) . نیازمند و خواهش کننده و گدا و گدای مبرم. ( ناظم الاطباء ) :
یکیش خام طمع خواند و یکی بدنفس
... [مشاهده متن کامل]
یکی تلنگی کاهل یکیش خوزی خوار.
کمال اسماعیل.
از تلنگی مجوی صدق و صواب
که نجوید کسی زآتش آب.
شمس الدین کوتوالی.
ریشه ی واژه ی #گئده به معنی یارو فرد پایین مرتبه در ترکی و #گدا در فارسی ✅
بی ارتباط با کلمه ی کوتو - k�t� به معنی بد در ترکی آناتولی و کئتی - keti در آذربایجانی به معنی کمی باهوش تر از احمق نیست.
... [مشاهده متن کامل]
تفسیر واژه کئتی و کوتو نقل قول از پست ریشه ی کلمه ی کوتو به معنی بد
/در آذربایجان به صورت keti استفاده میشود و به معنی احمق اما کمی باهوش تر از احمق است در دیوان لغات ترک به صورت k�ti به معنی بدردنخور و فنا آمده است. ( شاهمرسی در معانی این واژه ترسناک و فانی را هم آورده است. ) ♦️
اصل معنی هم از فنا و فانی هست در واقع اصل واژه و مکاتب اتیمولوژی اصل فرم واژه را از keti میدانند. ♦️
در واقع از ketmek به معنی رفتن شکل سابق getmək است یعنی گذرا فانی - فنا پذیر - بد یا همان معنی بدرد نخور و از آن معنی بد گرفته است.
واژه ی کتی در ترکی آذربایجان در مکتب رسمی ثبت نشده است و در خطر فراموشیست زبانمان نیاز به حفاظت توسط ملتمان است. /
گده - gedə در ترکی یا گدا در فارسی هم این واژه است معنی بد گرفته است و به انسان های بی ارزش پست اطلاق شده است. ( کوتو انسان ' کئتی انسان ' گئده انسان )
از تفسیر فانی بی ارزش به بد اطلاق شده است و از آن تفسیر بد گرفته است و به صورت گئده مشتق شده است. ♦️
هر دو واژه ی شاه و گدا ترکی هستند.
بی نوا، تلنگی، تهیدست، فقیر، مفلس، ندار، نیازمند، لئیم، ممسک، نخور، دریوزه گر، سائل، متکدی، انگل
تهی دست و عاجز
کدیه
کاه نشین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)