منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه گاو
معادل ابجد 27
تعداد حروف 3
تلفظ [gāv]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gāv] ‹گو، غاو›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی gAv
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادلش در زبان لکی منگا می باشد menga
Beef:گوشت گاو نر
Cow:گاو ماده
Bull=oxگاو نر
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Bull
فردی که خوش بین است و مطمئن است که قیمت ها در بازار افزایش می یابد.
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢
❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . .
✅ سگ: bark / woof 🐶
✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶
✅ توله سگ: yap 🐶
... [مشاهده متن کامل]
✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏
✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒
✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸
✅ مار: hiss 🐍
✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺
✅ گربه: meow / purr 🐈
✅ گاو: moo / low 🐄
✅ خوک: oink / grunt 🐖
✅ فیل: trumpet 🐘
✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊
✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎
✅ زنبور: buzz 🐝
✅ مرغ: cluck / cackle 🐔
✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓
✅ غاز: honk / quack 🪿
✅ اردک: quack 🦆
✅ موش: squeak 🐀
✅ عقاب: screech / scream 🦅
✅ جغد: hoot / screech 🦉
✅ خفاش: screech 🦇
✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻
✅ کلاغ: caw 🐦⬛️
✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓
✅ شتر: grunt 🐪
✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗
✅ دلفین: click 🐬
✅ بوقلمون: gobble 🦃
✅ زرافه: bleat 🦒
✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥
✅ شغال: howl
✅ کفتار: laugh / scream
✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋
✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾
✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪
✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤
گاو گو. ورزا
گاو از ریشه *gā́wš یک واژه از ایران باستان است با ۴۰۰۰ سال دیرینگی. در اوستا آن را گو gao نامیدن.
در میانه و باختر ایران آن را گاب میگویند ( کاشانی ها هنوز گاب میگویند )
گاو یا گو یک جاندار ماده و بچه زا است.
... [مشاهده متن کامل]
به گاو نر ورزا گویند از واژه xrʾzn یا xarāzan که دگرگون شده واژه gauuāza گووزرا اوستایی است به چم گاو که برای ورز زمین است یا ورزاگاو
همچنین در اوستا به جاندار ماده. Avestan�uxshan گفته میشود . و واژه ox انگلیسی از ریشه واژه Avestan�uxshan و ایران باستان است.
واژه گاو به زبان اروپایان راه یافنه و با آواهای گوناگون بکار میرود. وبگاه ریشه یابی واژه گاو
https://en. m. wiktionary. org/wiki/cow
https://www. etymonline. com /word/cow#etymonline_v_19197
وبگاه ریشه یابی واژه ox انگلیسی که از واژه اکشان یا اکسان پارسی است.
https://www. etymonline. com/word/ox#etymonline_v_10121
https://en. m. wiktionary. org/wiki/ox
گوساله
گو یک ساله یا گو خرد سال را گوساله گویند.
@iranarya
برنامه بیتا
ایران سرزمین نیک زادگان
هرکی موافقه میتونه برام بزنه بله
گاو حیوانی اهلی که در قران به نام بقره ثبت شده حیوانی وفادار است.
بزرگترین سوره قران به نام گاو در قران به بقره ثبت شده است.
گاو =بقره
به عربی
گاو
گاو یک واژه پارسی سره است که از دو سو خوانده میشود.
گاو 🔄 واگ
واگ = اختیار
گاو = سرگرم زندگی خود بودن و خود را شناختن.
گاو = آزاده بی آزار بودن
گاو سبزه میخورد و شیر میدهد.
... [مشاهده متن کامل]
شیر گاو برای بچه گاو نیست و نمیباشد.
گاو تنها چند هفته برای بچه خود شیر میدهد و خوش ندارد که بچه اش شیر بخورد لگد میزند.
اما خوش دار که شیر خود را به دیگر زنده جانان بدهد و به ویژه آدمیان که از همه کرده تنبل تر اند.
گاو دوست دارد تا با دست آدمی دوشیده شود.
شیر گاو = مالیه و یا Tax گاو است که گاو به آدمیان میپردازد تا حق خود را ادا کند و آزاد و آرام باشد.
گاو نشان آرامی و بی آزاری و آزادی است.
پرنده نشان نیرومندی خرد میباشد.
گاو 🔄 واگ ( اختیار ) .
انواع گاو در زبان ترکی:
اینک ( İnək ) : گاو ماده
اوکوز ( �k�z ) : گاو نر اخته شده
کَلَه ( Kələ ) : گاو نر اخته نشده و پرواری
خَنگه ر ( Xəngər ) : گاو نری که بیضه چپش را عقیم کرده باشند
جونگه ( C�ngə ) : گوساله نر دوسال تمام
... [مشاهده متن کامل]
دانا ( Dana ) : گوساله ۶ تا ۱۵ ماهه
بوزوو ( Buzov ) یا بیزوو ( Bizov ) : گوساله شیرخوار
توسون ( Tosun ) :گوساله نر ۱۵ ماهه تا ۲ ساله
بوغا ( Boğa ) : گاو نر دو ساله و بزرگتر
انواع گاو در زبان انگلیسی
Cow:گاو ماده
Bull:گاو نر اخته نشده
Bullock:گاو نر اخته نشده جوان
Ox:گاو نر اخته شده
Calf:گوساله
Steer: گاو نر اخته شده
پستون کور
( لهجه و گویش تهرانی )
گاوی که شیر نمی دهد
گاو در زبان پارسی به چم گاو ماده بوده و به گاو نر، ورزا میگفتند
گاو = گیاو =گِی ( زنده، نمونه های دیگرش گیاه، گیان ( جان ) ، گیوش ( گوش ) ، گیو، گیهان ( کیهان، جهان ) و. . . است ) و ( پسوند نامساز بستگی ، نمونه های دیگرش ترسو، گیو، چاکو ( چاقو، از چاکیدن میاد ) ، کاهو ( کاهگونه ) ، بانو ( از بان ( پان ) میاد در نگهبان نمونه اش را میبینید ) ، آسو، شاهو، خالو، زالو، تلخو، اخمو و. . . است )
... [مشاهده متن کامل]
به انگلیسی cow و به عربی البقره
گاو ماده》》》cow
گاو نر 》》》ox
در عربی به گاو میگن انیق
گاو ( BULL ) : [ اصطلاح ارز دیجیتال]این اصطلاح از اشخاص فعال در وال استریت گرفته شده است. از واژه گاو در حوزه اقتصاد برای بیان موارد صعودی و افزایشی یک دارایی استفاده می شود. مثلا بازار گاوی به معنای بازار صعودی و رو به بالا است.
این واژه در کهن ( در زبان اوستایی ) به شیوه گو ( بر وزن cow ) خوانده میشد که در بعد ها به دلایلی در پارسی نو واژه هایی که صدای اَ داشتند به آ تبدیل شدند و گفتن آنها شعر گونه و سرعت خوندنشون پایین آمد.
منبع:
خودآموز اوستایی
Www. avesta. org
نماد گاو در شاهنامه
گاورنگ:
دکتر کزازی در ذیل واژه ی " گاوْرنگ" می نویسد : ( ( گاوْرنگ به معنی گاوْ مانند و گاو سار است:گرزه ی فریدون به ریخت سر گاو ساخته شده بوده است. او، با همین گرز شگر ف و ایزدی است که دهاک را به فرمان در می آورد و در بند می افکند. گاو ساری گرز نشانی از ارج و ارزش بسیار گاو، چونان نخستین آفریده ی اورمزد و نماد گیتی و آفرینش آبی و خاکی، است. بر همین پایه است که در پارسی، پهلوانان بزرگ " گَو"خوانده شده اند که ریختی کوتاه شده از گاو است. در داستان "فریدون و دهاک" به دو نماد ساختاری و بنیادین: گاو و آهن، باز می خوریم: گرزه ی فریدون گاو سار است و آزادْمردی که پیش از تاختن فریدون بر دهاک بر روی بر می شورد و مردم را داد جوی و ستم ستیز گرد می آورد آهنگری است کاوه نام. گرزه ی فریدون نیز از سویی گاو سار است و از دیگر سوی، آهنین. کاوه نیز از سویی آهنگر است و از دیگر سوی درفشی دارد که از چرمینه ی گاو پدید آمده است:درفش کاوه پیشبند آهنگری اوست که از پوست گاو ساخته شده است. درفش کاوه که با بر افراختن آن بر دهاک بر می شورد همسنگ و همتای گرزه ی فریدون است که بدان دهاک را در فرمان می آورد و چیرگی اهریمن را بر ایرانشهر به فرجام می رساند. افزون بر این همه، دایه و پرونده ی فریدون گاوی است، به نام برمایه و بیشینه ی نیاکان وی به نامی نامیده می شوند که پاره ای از آن واژه ی گاو است: فریدون پسر اسفیان ِ پرگاو، پسر اسفیان سوک گاو، پسر اسفیان بور گاو، پسر اسفیان سیاه گاو، پسر اسفیان سپید گاو، پسر اسفیان دَفْرگاو، پسر اسفیان رمه گاو، پسر وَن فروغ گاو، پسر اسفیان، پسر جم. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ
زدی بر سرش گرزه ی گاوْرنگ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 290. )
معنایی که جناب آقای علی باقری برای کلمه گاو نوشته اند چه به زبان ترکی و چه به زبان های دیگر و چه تقسیم بندی انواع گاو به زبان ترکی، به نظر این ارادتمند همزبانش بهترین و کامل ترین معنایی است که می توان
... [مشاهده متن کامل] تصور کرد؛ بنده حتی بعضی از کلمات زبان خودم را نیز از ایشان آموختم. واقعاً دست مریزاد. یاشاسین بئله بیر کیشی.
از نظر من بهترین حیوان اهلی
در زبان آذری به گاو در حالت کلی " اینک " inek یا "قارا مال "گفته می شود . ولی همان طور که عرب ها به شتر اسامی مختلفی داده اند در زبان ترکی گاو هم به همان شکل بر اساس سال و کاربرد آن اسامی مختلفی دارد .
... [مشاهده متن کامل]
اینک : گاو شیرده
دآنا : گوساله
بیزو : گوساله ماده
قئصیر اَمَن : گوساله دوساله
جُنگه : گوساله نر
اؤکوز : گاو نر ورزو
سیقیر : گاو نری که شیر نمی دهد . یادآوری در زبان ازبکی به گاو Sigir و در زبان ترکمنی Sygyr گفته می شود .
کل : گاو نر اخته نشده و پرواری کَلَه هم می گویند.
در زبان های : انگلیسی ، دانمارکی ، سوئدی ، سوتویی جنوبی ، سومالیایی ، شونایی ، کردی ، نروژی ، مالاگاسیایی به گاو Cow گفته می شود .
تاجیکی Gov ، لتونیایی Govs
ترکی استانبولی inek ، ترکی آذربایجانی İnək ، کینیارواندایی Inka
اسلواکی ، اسلوونیایی ، بلغاری ، کروات ، مقدونی ، چکی ، بوسنیایی ، صربی Krava لهستانی Krowa
اندونزیایی ، جاوه ای ، سبوانو ، سوندایی Sapi
اسپانیایی Vaca ، پرتغالیVaca ، گالیسیاییVaca ، کاتالانVaca رومانیاییvacă - کورسی Vacca - فنلاندی Vache
فرانسوی Vache
اویغوری :کالا ، ( یاد آوری ) در زبان ترکی به گاو نری که برای جفت گیری استفاده می کنند کَـلَـه گفته می شود.
عربی baqara ( بقره ) مالتیBaqra
گاو ماده = cow
گاو نر = ox
گاو به معنای فرشته ی نگهبان چهارپایان است. واز جوانمردی است که با گاو که شیر وکره وپنیروماست به ما انسانهای نادان میدهد و هرجانداری که از آن سود میبریم بامهربانی ونوازش برخوردکنیم. وهمچنین گاو وشاخهایش
... [مشاهده متن کامل] پیام زورمندی و مهربانی میدهد. شرم آور است که امروزه جوانمردی گاو را به پای شیرده بودن و بی خردی و ماغ کشیدن نازنین او میگذاریم. آه گاو ها مارا میگیرد چه در فرهنگ چه در زندگی با این کشتارگاههایی که برایش ساختیم .
به معنای حیوان، به نظر من وجود ندارد.
من همونr. a. e. m
'گاو به معنی حیوانی شیرده و بی عقل است که ماما میکند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)