گاندی

/gAndi/

    gandhi

پیشنهاد کاربران

نام خانوادگی Gandhi در اصل و ریشه شاید به شکل زیر تلفظ و بیان میشده: Dhgani با تلفظ دهگانی به معنای ده تائی یا ده بُعدی و آنهم نه مانند اعداد یک رقمی دهگانه از صفر تا نُه ( 0 تا 9 ) بلکه نفوس مجرد یا من های دهگانه مشتمل بر پنج منِ مردانه و پنج منِ زنانه.
...
[مشاهده متن کامل]

لقب Mahatma با تلفظ مَهاتما احتمالا از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده بوده باشد: Mah با تلفظ ماه و atma با تلفظ آتما، احتمالا مخفف atman به معنای روان کیهانی و لذا ماه آتما شاید در اصل و ریشه به معنای روان ماه یا ماهروان بوده باشد. هلنا پترونا بلاواتسکی بنیانگذار تئوسوفی مدرن معنای دیگری به این واژه داده است: اساتید یا راهنمایان خردمند آسمانی و غیبی از قبیل خضر موسائی، گابرئیل ماریائی یا مریمی، جبرئیل محمّدی و هاتف حافظی.
در همین زمینه ( یعنی ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی ) نام بودا با حروف لاتین به شکل زیر نوشته میشود ؛ Buddha که از دو کلمه ساخته شده ؛ یکی بود ( Bud ) و دیگری دها ( dha ) که خود در اصل و ریشه به شکل ده آ ، تلفظ و بیان میشده به معنای ده تائی آمده یا آفریده شده و لذا نام بودا در اصل به معنای زیر بوده : در ازل ده تا بود یا در آفرینش اولیه ده تائی آفریده شده بوده باشد. کلمه Buddhi که یکی از اصول باوری بودائیان به ویژه تبتی میباشد و معنای بیداری و روشنی بخود گرفته، هم از دو کلمه ساخته شده که ریشه در نام بودا دارند؛ یکی بود و دیگری دهی.
یک واژه بسیار مهم و محوری دیگر در آئین بودا عبارت است از دهر با جمع دهار ( dhr , dhar ) که همان واژه فارسی دهّر بوده و میباشد بدون علامت تشدید روی حرف ه یا ها. چرخ دهارمای بودائیان ( Dharma Rad به زبان آلمانی با تلفظ دهارما راد ) از لحاظ زمان پیدایش به احتمال زیاد هم عصر با پیدایش سمبل فروهر در ایران بوده که دارای دو چرخ یا دو حلقه دایره ای شکل میباشد، یکی بزرگ و دیگری کوچک.
یکی دیگر از واژه های مهم آئین بودا سامادهی ( samadhi ) که در اصل و ریشه به شکل زا ما دهی، تلفظ و بیان میشده به این معنا که هرکدام از ما افراد انسانی ده قلوئی یا ده تائی زائیده شده و یا به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج آسمانی مشتمل بر ده نیمزوج آفریده شده ایم.
مخالفت با دهریون در ایران در قدم اول از طرف ادیبان، شاعران، حکیمان و عرفان یهود ساکن ایران و سپس مسیحیان و بعدا مسلمانان بر سر این موضوع بوده که داستان سروده شده توسط موسا یعنی خلق آدم و حوا در باغ بهشت بنام اِدِن ( Eden ) حقیقت دارد و کلام یهوه می باشد و نه داستان خردمندان ایرانی و بعضا هندو که قدمت هشت و نُه هزار ساله دارد.
در قرآن واژه دهر به معنای روزگار بیان و درج گردیده و به شکل الدّهر نوشته شده، یعنی علامت تشدید از روی ها به روی سر د یا دال منتقل گردیده و لذا این کلمه به شکل تفکیکی یا جدا از هم میتواند بصورت ال دد هر تلفظ و بیان گردد و شاعر فارسی زبان و مشاهده کنند این واژه به این فکر بیفتد که یک بیت شعر را به شکل زیر بسراید: همانند ایسا از هر آدم و بسان محمّد مصطفا از هر دیو و دد از هر گول و غول و جن ملولم و انسانم آرزوست.
در عصر حافظ هم گویا بر سر معنای واژه قرآنی الدّهر گفت و شنود های مفصلی بین ادیبان، شاعران، حکیمان و عارفان پارسی زبان و مسلمان وجود داشته و خود حافظ با معنای آن از دیدگاه قرآن راضی و قانع نبوده و به همین دلیل به شنوندگان کلام و خوانندگان آتی دیوان خود در قالب پند و اندرز سروده است :
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر را کمتر جو/
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را/
حال سوال اینست که آیا غیر از حکمت راه و روش دیگری برای گشودن این معما وجود دارد یا نه و اگر پاسخ به پرسش بله یا آری باشد، آنگاه آن راه و روش کدام است؟ فقه و نگهداری یوغ شریعت بر گردن و دوش و پشت پیروان یا کلام و تفسیر و الاهیات و تصوف و عرفان و طریقت؟
خود من معتقدم که اگر حافظ به علامت مفقوده یا گم شده تشدید روی سر ها توجه می نمود و آنرا در نظر می گرفت، آنگاه شاید بخت و اقبال نیک هم اورا یاری می نمود که بتواند این کلمه را مانند خردمندان گمنام دور دست فراباستان به دو شکل زیر تلفظ نماید و معنای آنرا از دیدگاه آنان کشف کند: ده هر ؛ ده ره.
امروز اگر هم به یقین باور داشته باشیم و هم بدانیم که دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند، به این معنا که محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( اول موسی و سپس محمّد ) ابلاغ نگردیده، طنین نیفکنده، نجوا و زمزمه نشده، آنگاه شاید دینداران و آتیستهای ایرانی بتوانند از نو به چگونگی آفرینش این جهان و موجودات درون آن منجمله انسان از طرف خدای حقیقی و واقعی ( نه خدای کلمه ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) و به امر و خواست و هدف از این آفرینش چه بوده و چه میتواند باشد غیر از برپائی دادگاه عدل الاهی و الاآخر، بیندیشند، فکر و خیال کنند و تصور نمایند.

گاندی پیرو مقطع انبیا