گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگویند بلکه نامهای دیگر دارد
... [مشاهده متن کامل]
2 - قال گذاشتن = کسی را عمیقا جایی کاشتن ( مجددا به عمیقا و کاشتن دقت بفرمایید )
3 - قول دادن = به کسی عمیقا درباره چیزی قسم یاد کردن ( ک در زبان عربی به قُل نوشته شده البته قالَ یعنی بگو نیز از دیس و گونه دیگر آن است )
4 - گول زدن = عمیقا فردی را فریب فکری دادن
5 - چنگال = چنگ گال = چنگ عمیق ( انچه چنگ عمیق دارد )
6 - گاله = دهان / حفره ( انچه از عمق بلند میشود ) / بعد ها چال و چول و چاله و چالش از ریخت های دیگر گال و گول و گاله و گالش شد ک همگی به عمیق بودن اشاره دارند.
7 - گالش = عمیق ( کسی ک عمیقا زحمت میکشد یا انسان عمق نگری میباشد ) در زبان مازندرانی بسیار کاربرد دارد و برابر درویش = اندر ویش= کسی ک بسیار ارزو و خواست فکری دارد = متفکر = روحانی
8 - چالش = سخت و عمیق
9 - گالیکش = چاه کش یا به کسی که عمیقا تلاش میکند ( نیاز به بررسی بیشتر دارد )